منوط

واژه منوط در زبان فارسی به معنای مشروط یا وابسته است و به حالتی اشاره دارد که وقوع یا تحقق چیزی به شرط یا شرایط خاصی وابسته است. این واژه در متون رسمی و قانونی به کار می‌رود و در زمینه‌های مختلف از جمله قراردادها، توافقات و شرایط مختلف کاربرد دارد.

معانی و کاربردها:

مشروط و وابسته: این کلمه به معنای چیزی است که تحقق آن به شرطی خاص وابسته است. به‌عنوان مثال، می‌توان گفت: اعطای وام به این فرد منوط به ارائه مدارک مالی معتبر است. این جمله نشان‌دهنده این است که برای دریافت وام، ارائه مدارک مالی یک شرط ضروری است.

در متون قانونی: در متون قانونی و حقوقی، این واژه به‌طور خاص برای بیان شرایط و ضوابطی به کار می‌رود که در صورت عدم تحقق آن‌ها، یک توافق یا قرارداد معتبر نخواهد بود. به‌عنوان مثال، این قرارداد منوط به تأیید نهایی مقامات مربوطه است.

در زبان محاوره‌ای: در محاورات نیز ممکن است از این واژه استفاده شود، به‌خصوص زمانی که بخواهیم به شرایط یا محدودیت‌هایی اشاره کنیم که بر روی یک موضوع خاص تأثیر می‌گذارد. به‌عنوان مثال، موفقیت او در این پروژه منوط به همکاری تیمی است.

لغت نامه دهخدا

منوط. [ م َ ] ( ع ص ) ( از «ن و ط» ) آویخته. یقال هذا منوط به. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). وابسته و به چیزی درآویخته شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). موقوف و متعلق و بسته و وابسته و پیوسته و مربوط. ( ناظم الاطباء ): امن راهها و قمع مفسدان... به سیاست منوط. ( کلیله و دمنه ). در تفویض وزارت به کسی از کفات ملک که نظم امور برای او منوط مضبوط باشد مشورت کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 176 ). هولاکو فرمود مصلحت آن به ارغون مفوض است و به صواب دید او منوط. ( جهانگشای جوینی ). || مرد که به قوم دیگر درآید یا خود را بدان منسوب کند. ( منتهی الارب ): هو منوط بالقوم؛ ای دخیل فیهم او دعی لیس من مصاصهم. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع. ] (اِمف. ) متعلق، وابسته.

فرهنگ عمید

۱. معلق، به چیزی آویخته.
۲. مربوط، وابسته.

فرهنگ فارسی

معلق، وابسته، به چیزی آویخته
( اسم ) ۱ - مربوط بسته شده وابسته ۲ - در آویخته معلق.

ویکی واژه

متعلق، وابسته.

جملاتی از کلمه منوط

استاندارد و دوام اسکلت فلزی منوط به ساختن قطعات در کارخانه، استفاده از اتصالات پیچ و مهره و انجام آزمایشات تست جوش است. اما انجام این اقدامات در کشور ما هزینه‌های ساخت را بشدت بالاتر می‌برد.
این قانون را آتنی‌ها برای گوشمالی دادن به کسانی وضع کردند که بیش از حد قدرت می‌یافتند و مردم از قدرت بی‌حساب آنها احساس خطر می‌کردند. در صورتی که یکی از افراد مقتدر مورد سوء ظن عامه قرار می‌گرفت، به موجب این قانون به مدت ده سال از شهر نفی بلد می‌شد و اجرای آن منوط به این بود که حداقل شش هزار تن از افراد شهر، در هنگام اخذ رأی شرکت داشته باشند.
معمولاً برای آزادسازی منوط شخص زندانی پولی متناسب به معیار جرم و اهمیت پرونده او صادر می‌شودکه‌این مبلغ و محدودیت‌های آزادی شخص را حاکم پرونده معلوممی نماید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم