مغتنم

مغتنم به معنای غنیمت شمرده شده است و به اشیاء یا فرصت‌هایی گفته می‌شود که ارزش و اهمیت بالایی دارند و به آسانی به دست نمی‌آیند. این واژه به طور کلی به هر چیز گران‌بها و نفیسی اشاره دارد که دارای قدر و قیمت است و باید به درستی مورد استفاده و بهره‌برداری قرار گیرد.

توضیحات بیشتر درباره مغتنم:

غنیمت: به معنای چیزی است که باید از آن بهره‌برداری شود و در شرایط خاص به دست آمده است.

با ارزش: هر چیزی که دارای اهمیت و ارزش بالایی باشد، می‌تواند مغتنم باشد.

نفیس: این واژه برای توصیف اشیاء، کالاها یا مفاهیم استفاده می‌شود که از نظر اقتصادی، فرهنگی یا معنوی اهمیت و ارزش بالایی دارند.

لغت نامه دهخدا

مغتنم. [ م ُ ت َ ن َ ] ( ع ص ) غنیمت شمرده شده و هر چیز گرانمایه که به آسانی دستیاب نشود و هر چیز با قدر و قیمت و نفیس. ( از ناظم الاطباء ). غنیمت پنداشته شده. ( غیاث ) ( آنندراج ):
غصه مفزای سران را به ستیز
خاصه کانفاس سران مغتنم است.خاقانی.گفت دختر ای پدرخدمت کنم
هست پندت دلپذیر و مغتنم.مولوی.برد او را پیش عزی کاین صنم
هست در اخبارغیبی مغتنم.مولوی.من به ربع عشر آن ای مغتنم
مرد شاعر را خوش و راضی کنم.مولوی.- مغتنم پنداشتن؛ مغتنم دانستن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ترکیب بعد شود.
- مغتنم داشتن؛ غنیمت دانستن. غنیمت شمردن: به انواع مبرتش مخصوص گرداند و حسن الحضور او را مغتنم دارد. ( منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 272 ). و رجوع به ترکیب بعد شود.
- مغتنم دانستن؛ قدر دانستن. هرچیز با قدر و بها را مغتنم پنداشتن. ( ناظم الاطباء ).
- مغتنم شمردن؛ غنیمت شمردن. غنیمت پنداشتن:
بی حاصلی نگر که شماریم مغتنم
از عمر آنچه صرف خور و خواب می شود.صائب.|| غنیمت گرفته شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). || هرچیز که بی دسترنج به دست آید و هر چیز مفت و رایگان و هر چیز که آن را مفت پندارند. ( ناظم الاطباء ).
مغتنم. [ م ُ ت َ ن ِ ] ( ع ص ) غنیمت شمارنده. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به اغتنام شود. || دارای غنیمت و توانگر شده و دولتمند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مُ تَ نَ ) [ ع. ] (اِمف. ) ۱ - غنیمت شمرده شده. ۲ - غنیمت گرفته شده.
(مُ تَ نِ ) [ ع. ] (اِفا. ) غنیمت گیرنده، غنیمت شمرنده.

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] باارزش.
۲. غنیمت شمرده.

فرهنگ فارسی

غنیمت شمرده شده، غنیمت گرفته شده، غنیمت پنداشته شده
( اسم ) ۱ - غنیمت گیرنده. ۲ - غنیمت شمرنده.

ویکی واژه

غنیمت شمرده شده.
غنیمت گرفته شده.
غنیمت گیرنده، غنیمت شمرنده.

جملاتی از کلمه مغتنم

ابن یمین اگر بکمندت خورد بساط باید کشید و داشت چنین کار مغتنم
دیده از روی عرقناک سمن رویان مپوش مغتنم دان وقت را تا هست اختر در گذار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم