مظاهر در زبان فارسی به معنای نشانهها یا جلوهها است. این واژه معمولاً به ویژگیها، خصوصیات یا جلوههای مختلف یک پدیده یا مفهوم اشاره دارد. در علوم انسانی و اجتماعی، میتوانند نشاندهنده فرهنگ، هویت یا رفتارهای اجتماعی باشند. بهطور کلی، این اصطلاح به ما کمک میکنند تا بهتر بتوانیم موضوعات را درک کرده و تحلیل کنیم. این واژه بهطور کلی به دو دسته کلی تقسیم میشوند: طبیعی و مظاهر فرهنگی. مظاهر طبیعی شامل پدیدههایی مانند تغییرات آب و هوا، فصلها و جلوههای طبیعی محیطزیست هستند. از سوی دیگر، مظاهر فرهنگی شامل آداب و رسوم، هنر، زبان و سایر جنبههای اجتماعی میشوند که نمایانگر هویت یک جامعه هستند.
مظاهر
لغت نامه دهخدا
مظاهر. [ م َ هَِ ] ( ع اَ ) ج ِ مَظْهَر. رجوع به مَظْهَر شود.
مظاهر. [ م ُ هَِ ] ( ع ص ) یارمندی کننده. ( آنندراج ). حمایت کننده و پشت به پشت دهنده. نگهبان و دستگیر و مددکار. ( ناظم الاطباء ). || آنکه با اهل خود ظهار کند و گوید انت علّی کظهر امی. ( از تفسیر ابوالفتوح رازی، سوره احزاب ص 259 ). کسی که زن خود را ظهار می کند. زوجی که ظهار را صورت خارجی میدهد. و رجوع به ظهار در همین لغت نامه شود.
فرهنگ معین
(مُ هِ ) [ ع. ] (اِفا. ) حمایت کننده، پشتیبان.
(مَ هِ ) [ ع. ] (اِ. ) جِ مظهر.
فرهنگ فارسی
جمع مظهر، حمایت کننده، هم پشت، پشتیبان
( اسم ) حمایت کننده پشتیبان.
فرهنگ اسم ها
اسم: مظاهر (پسر) (عربی) (تلفظ: mazāher) (فارسی: مَظاهر) (انگلیسی: mazaher)
معنی: جلوه ها، نشانه ها، ( جمعِ مَظهَر )
ویکی واژه
حمایت کننده، پشتیبان.
جِ مظهر.
جمله سازی با مظاهر
💡 حقیقت را به بین اندر مظاهر ورای جسم و جان الله اکبر
💡 اسم و صفت و مظاهر و مظهر کو خود نام و نشان و باطن و ظاهر کو