مطمئن به معنای داشتن اطمینان و یقین در مورد یک موضوع یا وضعیت است. وقتی فردی میگوید که مطمئن است، به این معناست که او به درستی یا حقیقت چیزی اعتقاد دارد و هیچ شکی در ذهنش وجود ندارد. احساس اطمینان میتواند به فرد کمک کند تا با اعتماد به نفس بیشتری عمل کند و در مواجهه با مسائل و مشکلات، تصمیمات بهتری بگیرد. به عنوان مثال، یک فرد مطمئن در مورد تواناییهای خود میتواند در موقعیتهای شغلی یا اجتماعی بهتر عمل کند و به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کند. در نهایت، مطمئن بودن به معنای داشتن اعتماد به نفس و یقین در انتخابها و تصمیمات است که میتواند به بهبود کیفیت زندگی و روابط انسانی کمک کند. این واژه به ما یادآوری میکند که اطمینان در خود و دیگران میتواند زمینهساز موفقیت و پیشرفت باشد.
مطمئن
لغت نامه دهخدا
مطمئن.[ م ُ م َ ءِ / م ُ م َ ءِن ن ] ( ع ص ) مأخوذ از تازی، آرام و آسوده و راحت و راضی و خشنود و محفوظ و امن. ( ناظم الاطباء ). ایمن. خاطرجمع. استوار. بی گمان. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به ماده قبل شود.
- مطمئن خاطر؛ آسوده خاطر: بدین ناحیت مقام کردند و ایمن و مطمئن خاطر بنشستند. ( تاریخ قم ص 251 ).
- مطمئن خاطر گشتن ( گردیدن )؛ آسوده خاطر گردیدن: با این اشاعت عدل و احسان مطمئن خاطر گشتند. ( ظفرنامه یزدی ج 2 ص 381 ).
- مطمئن شدن؛ آسوده شدن. آرام یافتن. آرامیدن.
- مطمئن گردیدن. رجوع به ترکیب بعد شود.
- مطمئن گشتن؛ مطمئن گردیدن.آسوده خاطر گشتن. اطمینان یافتن.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] آرمیده، قرارگرفته.
فرهنگ فارسی
ماخوذ از تازی آرام و آسوده و راحت و راضی و خشنود و محفوظ و امن.
دانشنامه عمومی
ویکی واژه
sicuro
ایمن، آسوده.
جمله سازی با مطمئن
نباشد دشمنی عالم بود دوست چو نفسی مطمئن شد عالم از اوست
شده او مطمئن اندر همه حال بکرده ترک نفس و جاه با مال
منتظر وصول جواب چاپار سابق هستم، هر روز چاپار برسد روز دیگر بی قضای الهی عازم خواهد شد، فرمودند: ما ایلچی را اینجا نگاه نداشتیم، لکن شما اگر از قاسم خان مطمئن نباشید او را معطل کنید تا خبر برسد، ببینم نگاه میدارند یا نه؟ بی گرو نباشید مثل بابان نکنید.