مشاغل

لغت نامه دهخدا

مشاغل. [ م َ غ ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مَشغلة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).ج ِ مشغلة، به معنی کار و بار که بازدارد تو را از کار. ( آنندراج ). کار و بار. مشغله ها.شغل ها. ( از ناظم الاطباء ): با این همه مشاغل از تربیت علما و اماثل هیچ دقیقه ای اهمال نکردی وبه مجاورت ایشان رغبت صادق داشتی. ( لباب الالباب ).
- مشاغل دولتی؛ شغلهایی که از طرف دولت به اشخاص واگذار شود. کار و حرفه آنان که دروزارتخانه ها و ادارات دولتی به کار می پردازند.

فرهنگ معین

(مِ غِ ) [ ع. ] (اِ. ) جِ مشغله، کارها.

فرهنگ عمید

= مشغله

فرهنگ فارسی

جمع مشغله
( اسم ) جمع مشغله کاروبارها شغلها: با این همه مشاغل از تربیت علما و اماثل هیچ دقیقهای اهمال نکردی و بمجاورت ایشا رغبت صادق داشتی. یا مشاغل دولتی. شغلهایی که از طرف دولت باشخاص واگذار شود و آنان در وزارتخانه ها و ادارات دولتی بکار پردازند.

ویکی واژه

جِ مشغله؛ کارها.

جمله سازی با مشاغل

تهران بزرگ‌ترین شهر، پایتخت و کانون اقتصادی ایران است. همچنین این شهر به عنوان پایتخت سیاسی ایران، مشاغل فراوانی در زمینه‌های گوناگون دارد و اولین منطقهٔ صنعتی کشور محسوب می‌شود. فعالیت‌های اقتصادی بین‌المللی نیز با وجود پایتخت بودن، تاریخ و بزرگی تهران نقش چندانی در تعداد شاغل‌های آن ندارد.
چه مهر و چه ماه و چه عرش و چه کرسی به بزم رفیع تو سوزان مشاغل
محدودهٔ این سفرها، از اقلیم جغرافیایی بینالود تجاوز نمی‌کند. از نشانه‌هایی که در گفتار او و مادرش بود و نیز از بعضی شواهد دیگر چنین بر می‌آید که او می‌باید در نوجوانی و جوانی، به بیشتر روستاهای دامنه بینالود سفر کرده و انواع مشاغل سنتی روستاییان را فرا گرفته باشد.
تا این که بیمارئی عارض وی شد که دست و پایش از کار باز ماند. بهمین سبب نیز ترک مشاغل خویش گفت و از آمیزش مردم ببرید و خانه نشین شد.
کو توال حصن گردون چون نماید رسم پاس از مشاغل روشنی در چرخ والا افکنند