مستعین

مستعین

به معنای یاری خواهنده یا کسی که از دیگران یاری می‌طلبد است این واژه از ریشه "استعانت" به معنای طلب یاری و کمک گرفته شده است در زبان عربی و فارسی به فردی اشاره دارد که در موقعیتی نیازمند کمک و حمایت دیگران است و به دنبال یاری برای حل مشکلات یا چالش‌ های خود می‌باشد.

این واژه معمولاً در متون دینی و ادبی به کار می‌رود و می‌تواند به مفهوم توکل به خداوند و درخواست یاری از او نیز اشاره داشته باشد.

  • پند خوب و شعر حجت را بدار یادگار از بومعین ای مستعین
  • راست گویم شد «وفایی» در معاصی قامتش خم زیر بار معصیت از لطف عامت مستعین شد
  • کو سایه منصور حق تا فاش فرماید سبق کز مستعینی می‌رهی در مستعانی می‌روی

لغت نامه دهخدا

مستعین. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استعانة. اعانت خواهنده و مددجوینده. ( غیاث ) ( اقرب الموارد ). یاری خواهنده. مددخواهنده. کمک خواهنده. یاری طلب. یاری جو. یاری خواه

فرهنگ معین

(مُ تَ ) [ ع. ] (اِفا. ) یاری خواهنده.

فرهنگ عمید

کسی که از کسی یاری بخواهد، یاری خواهنده.

فرهنگ فارسی

ابوالعباس احمد. دوازدهمین خلیفه از بنی عباس ( جل. ۲۴۸ ه. ۸۶۲ م.- ف. عزل ۲۵۱ ه.۸۶۶ م. ).
( اسم ) استعانت کننده یاری خواهنده: ای همه هستی که هست از کف تو مستعار نیست نیازی که نیست بر در تو مستعین. ( خاقانی )

دانشنامه عمومی

مستعین یا ابوالعباس احمد بن محمد المعتصم بن الرشید، المستعین بالله خلیفه عباسی بغداد بود. او در سال های ۸۶۲ تا ۸۶۶ میلادی فرمان راند. او مردی نمکین و سفیدچهره بود و در ادبیات و شعر مهارت داشت. در روزی که ابوجعفر محمد منتصر درگذشت، با وی بیعت شد. اما ترکان شورش کرده، او را از خلافت برداشتند و با یکی از پسران متوکل بیعت کردند و جنگ میان دو خلیفه درگرفت تا این که به توطئه ترکان کشته شد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] پس از درگذشت منتصر، ابوالعباس احمد ملقب به مستعین از نواده های معتصم خلیفه پیشین عباسی با دستیاری ترکان بر تخت خلافت نشست. او بازیچه ای در دست ترکان بود. دوران خلافت مستعین سه سال و نه ماه بود.
پس از درگذشت زودهنگام منتصر بالله عباسی، فرماندهان عالی رتبه نظامی و سیاسی، از جمله "بغای کبیر"، "بغای صغیر"، "اوتامش" و "احمد بن خصیب" و موالیان خلیفه فقید، گرد آمده و با هم به مشورت پرداخته و به "احمد بن محمد بن معتصم"، رضایت داده و وی را شایسته خلافت دانستند.
آنان، وی را حاضر ساخته و به "المستعین بالله" ملقب ساختند و ردای خلافت را بر اندامش پوشانیده و با وی بیعت کردند.
مستعین در روز بعد، یعنی در پنجم ربیع الثانی سال 248 قمری، به دارالعامه آمد و از مردم بیعت گرفت. در خلافت او نیز معتز و مؤید، پسران متوکل عباسی مورد خشم دستگاه خلافت قرار گرفته و زندانی گردیدند.
مستعین عباسی، پس از استقرار در مقام خلافت، "احمد بن خصیب" را به دبیری و "اوتامش" را به وزارت خویش برگزید. اما پس از مدتی بر "احمد بن خصیب" خشمگین شد و دارایی اش را مصادره و وی را به اقریطش (کرت) تبعید نمود. اوتامش نیز با دسیسه های بغای صغیر و وصیف، بدست مردم خشمگین کشته شد.
از پس مرگ منتصر سرداران وی کنکاش کردند که خلافت را به کی دهند و بر احمد بن محمد بن معتصم همسخن شدند و لقب وی را مستعین کردند، دقت و احتیاط از دو سو بود. عباسیان از ترکان بیمناک بودند، ترکان نیز می خواستند خلافت را به یکی از خاندان عباس دهند که از کینه توزی وی در امان باشند. از این رو هیچ کس از سرداران ترک بخلافت فرزندان متوکل رضا نداد که بیم بود به انتقام پدر و برادر برخیزند.
اما خیلی زود باغر سردار ترک که در خون متوکل دست داشت با گروهی از ترکان دل با وی بد کردند که شنیده بودند وی سر خلاف ترکان دارد و اختلاف در ترکان افتاد گروهی از ایشان به پیشوائی وصیف و بغا با خلیفه به بغداد رفتند و گروهی دیگر از او خواستند که به سامره بازرود و از رفتار خویش پوزش خواستند اما مستعین تقاضای ایشان را نپذیرفت.
و چون مستعین از بازگشت سامره سرباز زد. ترکان وی را از خلافت برداشتند و با معتز پسر متوکل بیعت کردند و جنگ میان دو خلیفه درگرفت و ماه ها ببود و این قضیه در کشور اثر کرد و نرخ ها بالا رفت و بلیه سخت شد.

جملاتی از کلمه مستعین

دل جلوه‌گاه روی تو محراب جان ابروی تو تو مستعان ما مستعین هو یا امیرالمؤمنین
جسم تو جامی ز عجم مستمد آمد و جانت ز عرب مستعین
خلفای عباسیِ مقارن با امامت هادی عبارت بودند از معتصم عباسی، که از سال ۲۱۸ تا ۲۲۷ ه‍.ق حکومت کرد. پس از او واثق تا ۲۳۲ ه‍. ق، متوکل عباسی تا سال ۲۴۷ ه‍. ق، سپس منتصر به مدت یک سال، مستعین تا اواخر ۲۵۱ ه‍.ق و معتز تا سال ۲۵۵ ه‍.ق زمام حکومت را در دست داشت. هادی در دوران معتز از دنیا رفت.
ظاهر احمد ز باطن مستعین معنی احمد ز صورت مستبین

خلیفه عباسی بغداد، مستعین نیز در سال ۸۶۲ میلادی به آشوت عنوان «امیرالامرای ارمنستان» دادند و خودمختاری ارمنستان را تحت حمایت امپراتوری عرب به رسمیت شناختند.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم