مزاجی

مزاجی صفتی است برگرفته از واژه «مزاج» که به معنای ترکیب و آمیزش عناصر جسم یا روح به‌کار می‌رود. بنابراین «مزاجی» به چیزی گفته می‌شود که مربوط به مزاج، طبع یا حالت بدنی و روانی انسان باشد. در پزشکی سنتی، این اصطلاح به ویژگی‌هایی اشاره دارد که بر اساس ترکیب اخلاط چهارگانه در بدن شکل می‌گیرد.

در گفتار عمومی، وقتی کسی را «مزاجی» می‌خوانند، غالباً به معنای فردی است که حالات روحی یا رفتاری‌اش زود تغییر می‌کند. این کاربرد ریشه در همان مفهوم اصلی دارد، زیرا دگرگونی مزاج می‌تواند باعث تغییر در خلق‌وخو و رفتار شود. به همین دلیل، این واژه هم در معنای علمی و هم در معنای عامیانه حضور دارد.

مزاجی در معنای کلی، هر چیزی را توصیف می‌کند که با طبع، سرشت یا حالات بدنی و روحی ارتباط داشته باشد. چه در متون علمی و چه در گفت‌وگوهای روزمره، این واژه بیانگر پیوند مستقیم با وضعیت جسمانی یا روانی انسان است و درک آن برای توضیح ویژگی‌های فردی و رفتاری اهمیت دارد.

لغت نامه دهخدا

مزاجی. [ م ِ] ( ص نسبی ) هر چیز منسوب به مزاج و طبیعت. ( ناظم الاطباء ): وضع مزاجی فلان بد است؛ استقامت مزاج ندارد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به مزاج: وضع مزاجی فلان بد است.
هر چیز منسوب به مزاج و طبیعت

جمله سازی با مزاجی

تو بد مزاج چه بی اعتدال و بد خویی طبیعتی و مزاجی و اعتدالی هست
منگر بدینکه خواند خری ناقص یا منحرف مزاجی بیمارم
به خاک پای تودادیم آبر بر باد ز بسکه تندمزاجی وآتشی خوئی
تو ساده مزاجی و تنگ دل وز نیک و بد زمانه غافل
به بزم دوستی دل بسته‌ام نازک مزاجی را که در پهلوی خود از بستن بند قبا رنجد
از آب لطیفتر مزاجی دارم دریاب مرا و گرنه ناخوش گردم
شود از تر مزاجی پای کوبی ببندد دست من بر خشک چوبی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال تماس فال تماس فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال فنجان فال فنجان