مرصود

لغت نامه دهخدا

مرصود. [ م َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از مصدر رصد. رجوع به رصد شود. چشم داشته شده. || از رصدمعلوم کرده شده. ( ناظم الاطباء ). || أرض مرصود؛ نعت است از رصد، و رصد به معنی یک بار رسیدن باران است زمین را. ( منتهی الارب ). رجوع به مرصدة شود.

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع. ] (اِمف. ) ۱ - انتظار کشیده شده. ۲ - ستاره ای که در رصدخانه حرکات و اوضاعش ضبط شده است.

فرهنگ عمید

ویژگی ستاره ای که وضع آن در رصد خانه معلوم شده، رصدشده.

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱- انتظار کشیده شده.۲- ستارهای که در رصد خانه حرکات و اوضاعش ضبط شده.

ویکی واژه

انتظار کشیده شده.
ستاره‌ای که در رصدخانه حرکات و اوضاعش ضبط شده‌

جمله سازی با مرصود

بر نصاب کواکب مرصود گر شود کسر وی ز وی مفقود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
روز جاری یعنی چه؟
روز جاری یعنی چه؟
نغمه یعنی چه؟
نغمه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز