این واژه، در اصطلاح علم کلام اسلامی، به معنای طریقهای خاص در فهم مسائل اعتقادی، به ویژه در زمینه امامت، است که منشأ اختلافات در آن به توجیه مقدمات منطقی و یا تفسیر ظاهر کتاب خدا مربوط میشود. از جمله مذهب موجود میتوان به شیعه امامی، اشعری، معتزلی و ماتریدی اشاره کرد. همچنین، در اصطلاح فقهی، این واژه به روش خاصی در استنباط احکام کلی فرعی از ظاهر کتاب و سنت اطلاق میشود، نظیر فقه شیعه، حنفی، مالکی، حنبلی و غیره. در این زمینه، باید گفت که هیچ معما و تأویلی در هیچ یک از مذاهب وجود ندارد. سلطان محمود (رض) بیان داشت که مذهب راستین از آن امام ابوحنیفه رحمه الله است. مذهب ایشان به این صورت است که نماز نمیگذارند و روزه نمیگیرند و غسل جنابت نمیکنند. هر طایفهای که مشاهده کردم، در ترجیح دین و تفضیل مذهب خویش سخنانی بیان میکردند.
مذهب
لغت نامه دهخدا
من برون آیم به برهانها ز مذهبهای بد
پاکتر ز آن کز دم آتش برون آید ذهب.ناصرخسرو.خلقی ازین شد به سوی مذهب مالک
قومی از آن شد به سوی مذهب نعمان.ناصرخسرو.نگه کن که چون مذهب ناصبی
پر از باد و دود است و پر میغ و غم.ناصرخسرو.در بیان این سه کم جنبان لبت
از ذهاب و از ذهب وز مذهبت.مولوی. || روش. طریقه. طریقت. شیوه. مسیر. راه و رسم. پیشه:
علم و عمل مذهب من است و تو می
علم نجوئی که گاوبی عملی.ناصرخسرو.تو گوئی که چون و چرا را نگویم
همین است نزدیک من مذهب خر.ناصرخسرو.یک دوست بسنده کن که یک دل داری
گر مذهب عاشقان عاقل داری.( از کلیله و دمنه ).اهمال را در مذهب حمیت رخصت نمی بینم. ( کلیله و دمنه ).
عشق آمد و جام جام درداد
ز آن می که خلاف مذهب آمد.خاقانی.عشقی که دل اینچنین نورزد
در مذهب عشق جو نیرزد.نظامی.ستم در مذهب دولت روا نیست
که دولت با ستمکار آشنا نیست.نظامی.مذهب عاشق ز مذهبها جداست
عاشقان را مذهب و ملت خداست.مولوی.با هر کسی به مذهب خود باید اتفاق
شرط است یا موافقت جمع یا فراق.سعدی.عاقل متفکر بود و مصلحت اندیش
در مذهب عشق آی از این جمله برستی.سعدی.
فرهنگ معین
(مُ ذَ هَّ ) [ ع. ] (اِمف. ) زر اندود شده.
فرهنگ عمید
۱. راه وروش، طریقه.
۲. هریک از فرقه ها و گرایشات دینی با مجموعه ای از آیین ها و آموزه ها.
فرهنگ فارسی
( اسم ) طلا کاری شده زراندود: سلطان... ابوالعلائ را با جامه و استری بازین مذهب با ساخت و افسار زر از بارگیران خاص بداد. توضیح ساخت درمتن چاپی ساجب چاپ شده.
طلا کاری کننده
دانشنامه آزاد فارسی
دانشنامه اسلامی
مذهب در گذشته به مکتبهای فکری درون یک دین (مانند مذاهب چهارگانه یا پنجگانه فقه اسلامی ) اطلاق می شد.در مغرب زمین، واژه ((Religion)) به معنای مکتبهای درون یک دین و به معنای خود دین به کار می رود و حدود نیم قرن است که متجددان کشور ما تحت تاءثیر این موضوع، کلمه مذهب را به هر دو معنا استعمال می کنند.
مذهب در زبان عربی و فارسی
این اصطلاح در زبان عربی و فارسی به دو مفهوم بکار رفته است. الف: مفهوم خاص که عبارتست از شاخه ای مخصوص از دین مانند مذاهب شیعه و تسنن نسبت به دین اسلام. ب: مفهوم عام و کلی که با مفهوم دین مترداف و همسان است. چنانکه گفته می شود مذاهب اسلام و مذهب زرتشت که مقصود دین اسلام و دین زرتشت می باشد.
نظر شهید مطهری
استاد مطهری می گوید: اسلام به حکم اینکه مذهب است و به حکم اینکه دین خاتم است بیش از هر مذهب آسمانی دیگر برای بر پاداشتن عدالت اجتماعی آمده است چنانچه در آیه ۲۵ سوره حدید به این مسئله اشاره می کند و هدف اسلام نجات محرومان و مستضعفان و نبرد و ستیز با ستم پیشیگان است.
منبع
...
ویکی واژه
راه، روش.
مذاهب.
زر اندود شده.
جمله سازی با مذهب
در همه مذهب و ملت مِیِ عشق است حلال زانکه بی او نتوان کرد خدا را دیدار
این کحل چشم دل شد، چون مد خامه شرع و آن آفت سر آمد، چون مذهب اوایل
نفس در کشف این اسرار شرکست بقین در کوی این مذهب گمانست