مدون

کلمه مدون در زبان فارسی به معنای جمع‌آوری شده یا گردآوری شده می‌باشد و به مجموعه‌ای از اشعار، مطالب یا نوشته‌ها اشاره دارد که به صورت منظم و منسجم جمع‌آوری شده است. این واژه اغلب در زمینه‌های ادبی و علمی به کار می‌رود و نشان‌دهنده‌ی این است که محتوا به گونه‌ای سازمان‌دهی شده که قابل استفاده و مطالعه باشد.

کاربرد:

در ادبیات: به مجموعه‌ای از اشعار یا نوشته‌ها که به صورت یک کتاب یا دیوان گردآوری شده‌اند، مدون گفته می‌شود. مثلاً دیوان حافظ به عنوان نمونه‌ای از این آثار شناخته می‌شود.

در علوم: مقالات، پژوهش‌ها و مطالب علمی نیز می‌توانند به صورت مدون ارائه شوند.

تدوین‌گران یا محققان ادبی:

در این زمینه مدون به افرادی اشاره دارد که مسئولیت جمع‌آوری، ترتیب دادن و ویرایش اشعار یا مطالب ادبی را بر عهده دارند. این افراد به عنوان ویراستار یا گردآورنده شناخته می‌شوند و نقش مهمی در حفظ و ارتقاء ادبیات دارند.

لغت نامه دهخدا

مدون. [ م ُ ] ( ع مص ) بجائی مقیم شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). پیوسته و همیشه ماندن بجای و مقیم شدن. ( از منتهی الارب ). اقامت کردن در مکانی. ( از اقرب الموارد ). || درآمدن در شهری. ( از منتهی الارب ). رسیدن به شهری. ( از اقرب الموارد ).
مدون. [ م ُ دَوْ وَ ] ( ع ص ) جمعکرده شده. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). مکتوب در دیوان. دیوان انشأکرده شده و فراهم آمده. ( از متن اللغة ). دردیوان نبشته. مجموع. مضبوط. نعت مفعولی است از تدوین:
منت برد عراق و ری از من بدین دو جای
بحری ز نظم و نثر مدون درآورم.خاقانی.مقامات و مقالات ایشان مدون است. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 282 ). و او را [ بهرام گور را ] شعر تازی است بغایت بلیغ و اشعار او مدون است. ( لباب الالباب از فرهنگ فارسی معین ).
- مدون ساختن؛ ثبت دفتر و دیوان کردن. در دفتری جمع آوردن. دیوان و دفتری پرداختن.
- مدون کردن؛ ثبت کردن. در دیوان نوشتن:
شاد زی و شاد باش تا همه شاهان
نام به دیوان تو کنند مدون.فرخی.- || در دفتری جمع کردن. دیوان ساختن. ترتیب دفتر و دیوان دادن.
مدون. [ م ُ دَوْ وِ ] ( ع ص ) ترتیب دهنده دیوان. ( آنندراج ). دیوان پرداز. نعت فاعلی است از تدوین. رجوع به تدوین شود.

فرهنگ معین

(مُ دَ وَّ ) [ ع. ] (اِمف. ) تدوین شده، گردآورده شده.

فرهنگ عمید

۱. فراهم آورده شده، جمع آوری شده.
۲. ویژگی اشعار و مطالبی که جمع آوری کرده باشند.

فرهنگ فارسی

فراهم آورده شده، جمع آوری شده، اشعارومطالبی که جمع آوری وتدوین کرده باشند
( اسم ) ۱- جمع کرده شده فراهم آمده. ۲ - کتاب شعر و مجموع. مطالب مرتب شده: واو ( بهرام گور ) را شعر تازی است بغایت بلیغ واشعار او مدون است.
ترتیب دهنده دیوان

ویکی واژه

تدوین شده، گردآورده شده.

جملاتی از کلمه مدون

شعری که من به حضرت او عرضه کرده‌ام در شرق و غرب تا به‌ قیامت مدون است
در مرحله طرح‌ریزی و مدون کردن فرایندها باید دقت شود و شاخص‌ها که از مهم‌ترین فرایندها است به خوبی تشخیص داده شود که معیار درستی برای ارزیابی درست فرایند بوجود آورد.
همچنین جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران به مناسبت دوهزار و پانصد سال تاریخ مدون شاهنشاهی ایران و در زمان سلطنت محمدرضا پهلوی از تاریخ ۱۲ تا ۱۶ اکتبر ۱۹۷۱ (برابر با ۲۰ تا ۲۴ مهر ۱۳۵۰) در تخت جمشید برگزار شد. در این جشن‌ها، سران حکومتی و پادشاهان ۶۹ کشور جهان شرکت کردند و تمدن و تاریخ کهن ایران را ارج نهادند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم