مدرار

مدرار به معنای ویژگی یا حالتی است که به طور خاص به بارش‌های بسیار ریز و مداوم اشاره دارد. این اصطلاح معمولاً در مورد ابرها و نوع بارش‌هایی که از آن‌ها ناشی می‌شود، به کار می‌رود. بارش‌های مدراری به صورت قطرات ریز و مداوم اتفاق می‌افتند و می‌توانند به طور پیوسته و بدون وقفه بر روی زمین ببارند.

این نوع بارش‌ها به دلیل وجود ابرهای خاصی که در جو تشکیل می‌شوند، به وجود می‌آیند. ابرهای مدراری به خاطر ساختار و ویژگی‌های خود، می‌توانند بارش‌های طولانی‌مدت و یکنواختی را ایجاد کنند که به زمین و گیاهان کمک می‌کند تا به خوبی آب مورد نیاز خود را تأمین کنند.

بارش‌های مدراری به ویژه در مناطق گرمسیری و مرطوب مشاهده می‌شوند و می‌توانند به عنوان یک منبع مهم آب برای اکوسیستم‌ها و کشاورزی عمل کنند. این بارش‌ها به دلیل ریز بودن قطرات، معمولاً باعث ایجاد سیلاب نمی‌شوند و به آرامی به زمین نفوذ می‌کنند، که این ویژگی آن‌ها را به بارش‌های مفید و مؤثر تبدیل می‌کند.

لغت نامه دهخدا

مدرار. [ م ِ ] ( ع ص ) باران ریزان. ( ترجمان علامه جرجانی ص 87 ). ابر ریزان که نیک بارد. ( دستورالاخوان ) ابر بسیاربارنده. ( غیاث اللغات از منتخب و صراح ). بسیار آب ریزنده. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). بارنده. پرسیلان. جوشان: سماء مدرار و سحاب مدرار و عین مدرار و دیمة مدرار. ( از اقرب الموارد ): کریمی که یک قطره از بحار موهبت او باران مدرار نیسان است. ( جهانگشای جوینی ). || به معنی باران نیز آید.( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). رجوع به معنی قبلی شود.
مدرار. [ م ِ ] ( اِخ ) ابن یسعبن ابی القاسم سمکوبن و اسول مکناسی بربری، جد امراء بنی مدرار است که متوالیاً دویست و نه سال در مغرب اقصی حکمرانی کردند. وی در حدود 220 هَ. ق. درگذشته است. رجوع به الاعلام زرکلی ج 6 ص 75 و الاستقصا ج 1 ص 111 و 112 و البیان المغرب ج 1 ص 107 و 153 و ابن خلدون ج 8 ص 130 شود.

فرهنگ معین

(مِ ) [ ع. ] (ص. ) بسیار ریزنده، بسیار بارنده.

فرهنگ عمید

بسیاربارنده و ریزنده.

فرهنگ فارسی

( صفت ) بسیار ریزنده بسیار بارنده.
ابن سع بن ابی القاسم سمکوبن

ویکی واژه

بسیار ریزنده، بسیار بارنده.

جمله سازی با مدرار

💡 هدی قلبی الی واد کثیر خصبه جدا علیه الغیث موصولا لمن مدرار شمس الدین

💡 و ارواح تلاقینا و ارواح سواقینا و خمر فیه مدرار و کأس العشق رقراق

💡 خفته دلم بیدار شد مست شبم هشیار شد برقی بزد بر جان من زان ابر بامدرار من