محاق

محاق به معنای حالت یا وضعیتی است که در آن چیزی پنهان یا ناپیدا می‌شود. این واژه در دو زمینه مختلف به کار می‌رود:

نجوم: در علم نجوم، محاق به مرحله‌ای از چرخه ماه اشاره دارد که در آن ماه به طور کامل در سایه زمین قرار می‌گیرد و به همین دلیل قابل رؤیت نیست. این حالت زمانی رخ می‌دهد که ماه بین زمین و خورشید قرار می‌گیرد و نور خورشید به آن نمی‌تابد. در این حالت، ماه به صورت یک دایره تاریک در آسمان دیده نمی‌شود.

استعاره و مجاز: در زبان و ادبیات، محاق به معنای غیبت، پنهانی یا عدم وضوح نیز به کار رود. این کاربرد می‌تواند به حالتی اشاره کند که فردی احساسات یا واقعیت‌هایی را از دیگران پنهان می‌کند یا در خود نگه می‌دارد.

لغت نامه دهخدا

محاق. [ م َ / م ِ/ م ُ ] ( ع اِ ) آخر ماه یا سه شب اخیر از ماه یا آخرماه که قمر در آن پنهان باشد نه در بامداد آن به نظر آید و نه در شبانگاه آن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). سمی لانه طلع مع الشمس فمحقته. ( منتهی الارب ). تاریک ماه. آخر ماه قمری. سه شب آخر ماه قمری. سه شب آخر ماه که در آن روشنی ماه باطل میشود. به آخرشدگی ماه. باریک شدگی ماه. کاستن ماه و ابتدای آن از شب پانزدهم باشد و بمعنی سه روز آخر ماه که در آن ایام ماه ناپدید میشود. ( غیاث ) ( آنندراج ). روز آخر ماه که ماه پنهان شود. ( مهذب الاسماء ). شب آخر ماه یا سه شب مانده به آخر و یا شبهای بیست و پنجم و بیست و ششم وبیست و هفتم ماه. ( از تاج العروس ). مشتق از محقه الحر؛ یعنی گرما او را بسوزانید اما تازیان سه شب آخر هر ماه را محاق مینامند زیرا در این شبها اندازه معتدبه از ماه پدید و مرئی نیست و مصطلح اهل هیئت آن است که قرص ماه که روبروی ما واقع است از نوری که از آفتاب کسب کرده تهی باشد خواه به سبب حائل واقع شدن زمین بین آفتاب و ماه باشد - چنانکه هنگام خسوف - و خواه زوال نور ماه به سبب مذکور نباشد. در این صورت محاق عبارت است از کیفیت نور ماه هنگام کسوف و این قول مشهور است. اما ظاهر کلام تحفه آن است که محاق بر حالت ماه هنگام کسوف اطلاق نشود. چنانکه بیرجندی در شرح تذکره گفته است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). ناپدید شدن ماه هنگام اجتماع سرار ( یعنی وقت پنهانی او ). ( التفهیم چ همائی چ 1 ص 82 و 83 ): و نیز محاق خوانند که روشنائی از وی سترده آید. ( التفهیم )

فرهنگ معین

(مُ ) [ ع. ] ۱ - (اِمف. ) پوشیده شده، احاطه شده. ۲ - سه شب آخر ماه قمری که در آن ماه از چشم ناظر زمینی دیده نمی شود.

فرهنگ عمید

سه شب آخر ماه قمری که ماه دیده نمی شود، آخر ماه قمری.

فرهنگ فارسی

آخرماه قمری، سه شب آخرماه قمری که ماه دیده نمی شود
۱ - ( اسم ) پوشیده شده احاطه شده. ۲ - حالت ماه ( قمر ) در سه شب آخر ماه قمری که از زمین دیده نمیشود: ایمن شود فلک ز محاق و خسوف ماه گر ماه را بر تو فرستد بزینهار. ( معزی ) ۳ - سه شب آخر ماه قمری که در آن قمر بحالت محاق است.
شتران سال گذشته نزاده اند و شیر نداده اند

دانشنامه آزاد فارسی

مُحاق
در نجوم، یکی از اهله (صورت) های ماه که هنگام مقارنه و موقعی روی می دهد که نیمۀ تاریک ماه به سمت ناظر زمینی قرار دارد. بر این اساس، در شبی که این اتفاق رخ می دهد ماه در آسمان دیده نمی شود. نیز ← اَهِلّه

ویکی واژه

پوشیده شده، احاطه شده.
(نجوم): وضعیت ماه در سه شب آخر ماههای قمری که در آن ماه از چشم ناظر زمینی دیده نمی‌شود.

جملاتی از کلمه محاق

این نادره بشنو که مرا بیم محاق است اکنون که ز عشق تو شدم همچو هلالی
مه بطافش چون یکی آیینه کز نور تو گشت گه هلال و گاه بدر و گه محاق ای آفتاب
امشب قرآن سعد است در اختران خرگاه یا آنکه لیله البدر روز محاق فرداست
ماه آنعزیزتر که نحیفش کند محاق تیغ آن برنده تر که ضعیفش کند فسان
ستاره خون بچکاند به چشم اگر بیند که در محاق نهان شد رخ ستارهٔ ما
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم