فرهنگ معین
(مُ س دَ ) [ ع. محاسدة ] (مص ل. ) حسد ورزیدن، بدخواهی کردن.
(مُ س دَ ) [ ع. محاسدة ] (مص ل. ) حسد ورزیدن، بدخواهی کردن.
محاسدة
حسد ورزیدن، بدخواهی کردن.
💡 و اسباب غضب ده است: اول عجب، و دوم افتخار، و سیم مرا، و چهارم لجاج، و پنجم مزاح، و ششم تکبر، و هفتم استهزا، و هشتم غدر، و نهم ضیم، و دهم طلب نفایسی که از عزت موجب منافست و محاسدت شود؛ و شوق به انتقام غایت این اسباب بود بر سبیل اشتراک.