متمثل به معنای تجسمیافته، نمایانشده یا به تصویر درآمده است. این کلمه برای توصیف حالتی به کار میرود که یک مفهوم، احساس، یا ایده به صورت عینی و قابل مشاهده در میآید. به عبارت دیگر، وقتی میگوییم چیزی متمثل شده است، به این معناست که آن چیز به شکلی ملموس و قابل درک به نمایش درآمده است.
متمثل
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. شبیه، مانند.
۳. آنچه به تصویر درآمده، متصور.
فرهنگ فارسی
جملاتی از کلمه متمثل
ز مکر و شعبده عشق هان و هان بخبر باش که آن پری متمثل بصورت بشر آمد
دانستم که این معنی بتجربه و امتحان حکیمان و اختبار جلیسان راست گردد، پس روی از نظاره اطلال بتجربه رجال آوردم و فرقه فرقه را آزمایش می کردم و متمثل برین معنی.