متقابل

واژه متقابل به معنای وجود یک نوع رابطه یا وضعیت دو سویه است که در آن دو طرف یا دو عنصر به طور مستقیم با یکدیگر در ارتباط هستند.

معنای عمومی

در معنای عمومی، این کلمه به رابطه‌ای اشاره دارد که در آن دو طرف به یکدیگر پاسخ می‌دهند یا تأثیر می‌گذارند. به عنوان مثال، در یک ارتباط عاطفی یا اجتماعی، اگر یک طرف احساسات یا نظراتی را ابراز کند و طرف دیگر نیز به آن پاسخ دهد، می‌توان گفت که این ارتباط متقابل است.

در شطرنج

در بازی شطرنج، وقتی می‌گوییم دو شاه متقابل هستند، یعنی این دو شاه در یک خط مستقیم (افقی، عمودی یا قطری) قرار دارند و هیچ مهره‌ای بین آن‌ها نیست. همچنین، تعداد خانه‌های خالی بین آن‌ها باید عدد فردی باشد.

در زیست‌شناسی و علوم گیاهی

در این حوزه، متقابل به ویژگی‌هایی اشاره دارد که در آن دو برگ یا ساختار گیاهی در هر گره از ساقه، در دو طرف آن قرار دارند. به عبارت دیگر، اگر به یک ساقه نگاه کنید، در هر نقطه‌ای که برگ‌ها به آن متصل شده‌اند، دو برگ در سمت چپ و راست آن وجود دارد.

لغت نامه دهخدا

متقابل. [ م ُت َ ب ِ ] ( ع ص ) نعت است از تقابل. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). با هم روباروی گردنده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). مقابل و روباروی. ( ناظم الاطباء ). روی بهم دارنده. روبروی یکدیگر. ج، مُتَقابِلین: و نزعنا ما فی صدورهم من غل اخواناً علی سرر متقابلین. ( قرآن 47/15 ). علی سرر متقابلین. ( قرآن 44/37 ). || ( در اصطلاح شطرنج ) حالت دو شاه در موقعی که روی عرض یا ستون یا قطر متقابل هم قرار گرفته باشند و هیچ حایلی بین آنها نباشد و خانه های میانشان هم فرد باشد. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

(مُ تَ بِ ) [ ع. ] (اِفا. ) مقابل، روبروی، دارای تقابل.

فرهنگ فارسی

باهم روبروشونده، روبرو، برابر
۱ - ( اسم ) با هم روبرو شونده. ۲ - ( صفت ) روبرو برابر. ۴ - ( شطرنج ) حالت دو شاه در موقعی که روی عرض یا ستون یا قطر متقابل هم قرار گرفته باشندو هیچ حایلی بین آنها نباشد و خانه های میانشان هم فرد باشد.

جملاتی از کلمه متقابل

مولر برای بار سوم قصد داشت ناو خود را به سیدنی نزدیک سازد اما سیدنی با چرخش فاصله خود را حفظ کرد. ساعت ده گلوله ای به یکی از توپ‌های آماده شلیک امدن اصابت و آتش بزرگی به پا نمود. اقدام چهارم و نهایی مولر هم برای رسیدن به برد اژدرها با اقدام متقابل و حفظ فاصله از طرف سیدنی بی‌نتیجه ماند.
کفر و ایمان به شرع و منساق است متقابل به شرط اطلاق است
گویش‌های آلمانی گونه‌های محلی سنتی آن هستند. بسیاری از آن‌ها با آلمانی معیار درک متقابل ندارند و تفاوت‌های زیادی در واژگان، واج‌شناسی و نحو دارند. اگر از تعریف محدود مبتنی بر فهم متقابل زبان استفاده شود، بسیاری از گویش‌های آلمانی به عنوان زبان‌های جداگانه در نظر گرفته می‌شوند (همانند اتنولوگ). با این حال، چنین دیدگاهی در میان زبان‌شناسان آلمانی غیر معمول است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم