متحمل

متحمل به معنای توانایی یا ظرفیت پذیرش و تحمل شرایط دشوار یا چالش‌ها است. این واژه معمولاً به افرادی اطلاق می‌شود که قادرند با مشکلات و فشارهای زندگی به خوبی روبرو شوند و از آن‌ها عبور کنند. در واقع، متحمل بودن نشان‌دهنده استقامت و پایداری فرد در مواجهه با سختی‌هاست. افراد متحمل معمولاً دارای ویژگی‌هایی چون صبر، استقامت، و قدرت روحی بالا هستند. آن‌ها توانایی مدیریت استرس و فشارهای زندگی را دارند و به راحتی نمی‌شکنند. همچنین، این افراد معمولاً خوش‌بین و مثبت‌اندیش هستند و به دنبال راه‌حل‌های سازنده برای مشکلات خود می‌باشند.

لغت نامه دهخدا

متحمل. [ م ُ ت َ ح َم ْ م ِ ] ( ع ص ) بردارنده بار و بر خود گیرنده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). باربردارنده و باربردار. ( ناظم الاطباء ):
ساحل تو محشر است نیک بیندیش
تا بچه بار است کشتیت متحمل.ناصرخسرو.چون ایلک خان از احتشاد و استعداد ایشان خبر یافت چند کس را از مشایخ و معارف به ناصرالدین فرستاد و رسالتی که متحمل او بودند ادا کردند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 165 ). مقصد زایران و کهف مسافران و متحمل بار گران. ( گلستان ). || کسی که رحلت می کند و حرکت می نماید از لشکرگاه. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). || کسی که برداشت می کند بردباری راو رنج می کشد در شکیبائی. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ) ( از اشتینگاس ). || آن که سزاوار و لایق بردباری است و متواضع و با خشوع و خضوع. || با تدبیر و هوشیار و عاقل. ( ناظم الاطباء ). || بردبار و با صبر و شکیبائی. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). بردبار. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- متحمل شدن؛ تاب آوردن. تابیدن. تافتن. برتابیدن. برداشتن. کشیدن. بردن درد را. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- || به روی خود آوردن. اعتناء کردن. متوجه شدن: ذوالقدر... از جنگ فرار کرده در راه به خدمت نواب اشرف [ شاه اسماعیل ] رسیده هر چند شاه او را صدا زده متحمل نشده... ( عالم آرای عباسی ).

فرهنگ معین

(مُ تَ حَ مِّ ) [ ع. ] (اِفا. ) ۱ - بردبار، شکیبا. ۲ - بردارندة بار.

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] مجبور به تحمل رنج و سختی.
۲. [مجاز] بردبار.
۳. [مجاز] آن که رنج و سختی را تحمل می کند.
۴. [قدیمی] بار بردار.

فرهنگ فارسی

باربردار، بردبار
( اسم ) ۱ - بردارند. بار. ۲ - تحمل کننده بردبار جمع: متحملین.

جملاتی از کلمه متحمل

و گفت: نافع‌ترین فقری آن بود که تو بدان متحمل باشی و بدان راضی.
بحسن او جلوه‌گر در آب و گل شد هم آدم عشق اورا متحمل شد
ساحل تو محشر است نیک بیندیش تا به چه بار است کشتیت متحمل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت