قنسول

قنسول در زبان فارسی به معنای نماینده دیپلماتیک یک کشور در کشور دیگر است که وظایف مشخصی از جمله حمایت از منافع و شهروندان کشور متبوع خود و تسهیل روابط تجاری و فرهنگی را بر عهده دارد. در واقع، قنسول به عنوان یک پل ارتباطی بین دو کشور عمل کرده و در توسعه همکاری‌های دوجانبه نقش مؤثری ایفا می‌کند.

در نوشتار فارسی، این کلمه معمولاً به همین شکل و با املای استاندارد استفاده می‌شود. با این حال، بسته به نوع جمله و زمینه مورد استفاده، ممکن است تغییرات جزئی در ساختار جمله و یا انتخاب واژگان هم‌معنی صورت گیرد تا متن از نظر زیبایی‌شناسی و روانی، بهبود یابد. به عنوان مثال، می‌توان از عباراتی مانند نماینده کنسولی، مقام کنسولی و یا مسئول کنسولگری به جای این کلمه در برخی موارد استفاده کرد.

در نهایت، استفاده از کلمه قنسول در زبان فارسی، نیازمند دقت و توجه به بافت زبانی و معنایی است. انتخاب معادل‌های مناسب و یا استفاده از ساختارهای دستوری صحیح، می‌تواند به انتقال دقیق‌تر و مؤثرتر پیام مورد نظر کمک کند. همچنین، آگاهی از وظایف و مسئولیت‌های قنسول و نقش آن در روابط بین‌الملل، می‌تواند به درک بهتر و عمیق‌تر این مفهوم در زبان فارسی منجر شود.

لغت نامه دهخدا

قنسول. [ ق ُ] ( معرب، اِ ) رجوع به قنسل و کنسول و قونسول شود.

فرهنگ معین

(قُ ) (اِ. ) نک کنسول.

فرهنگ عمید

= کنسول

جمله سازی با قنسول

متحصنین مدتی در قنسولگری متحصن بودند تا اینکه در نتیجه اعتراضات سفارت انگلیس و شکایات متحصنین و مردم، سیف‌الدوله مستبد عزل گردید و ظهیرالدوله که مردی آزادی‌طلب و خیرخواه بود به‌جای او منصوب گردید.