قلّه

قلّه

قُله، ستیغ یا چکاد، به رفیع‌ترین نقطه یک کوه اطلاق می‌شود. به بیان دیگر، قله نقطه‌ای بر روی سطح زمین است که از تمامی نقاط پیرامون خود، ارتفاع بیشتری داشته باشد. بلندترین قله در ایران، کوه دماوند است. پس از دماوند، قله‌های علم‌کوه و سبلان به ترتیب، دومین و سومین قلل مرتفع ایران به شمار می‌روند. در سطح جهانی، قله‌ی کوه اورست، رفیع‌ترین قله‌ی کره‌ی زمین است. همچنین، بلندترین قله‌ی منظومه‌ی شمسی، کوه المپوس واقع در سیاره‌ی مریخ می‌باشد. برای کوهنوردان، دشوارترین قله‌ی زمین جهت صعود، قله‌ی K2 با ارتفاع ۸۶۱۱ متر است. قله یا گُلِتس نوعی قله‌ی کوه بدون پوشش گیاهی است که در مناطق خاصی از سیبری یافت می‌شود. این اصطلاح، بخشی از نام جغرافیایی تعدادی از قلل این منطقه به شمار می‌رود. قلل گلتس معمولاً از بالای خط رویش درختان بیرون زده و شکلی گرد یا مسطح دارند. این قلل فاقد پوشش گیاهی، صخره‌ای یا سنگی بوده و به ندرت ممکن است گلسنگ یا بوته‌های کوچکی نظیر کاج سیبری بر روی آن‌ها رشد کنند. دامنه‌های صخره‌ای عریان، توده‌های سنگ و صخره‌ها در این مناطق رایج هستند. این اصطلاح بیشتر در نام‌گذاری قلل واقع در سامانه‌ی سیبری جنوبی، به‌ویژه در ترانس‌بایکال و کوه‌های سایان به کار می‌رود. پهنه‌ی زیر قلل گلتس، معمولاً بالاترین ناحیه‌ی پوشش گیاهی ارتفاعی، بالاتر از توندراهای کوهستانی کمربند آلپ را شامل می‌شود.

لغت نامه دهخدا

قله. [ ق َ ل َه ْ ] ( ع مص ) چرکین اندام و زرد شدن آن و داغ داغ شدن پوست از بسیاری ادرفن. || سیاه شدن اندام یا برکنده شدن پوست ازسختی و خشکی. و فعل آن از سمع است. ( منتهی الارب ).
قله. [ ق ُ ل َ ] ( اِ ) نوعی از انگور. || اسبی که رنگش به زردی مایل باشد. ( برهان ).
قله. [ ق ُل ْ ل َ ] ( اِ ) نوعی از رنگهای اسب. ( آنندراج ) ( بهار عجم ):
کمیت قله نژاد آنکه داغ جم دارد
سبک درآر بمیدان و گرم گردانش.خواجه سلمان ( از آنندراج ) ( بهار عجم ).رجوع به قُلَه شود.

فرهنگ معین

(قُ لَّ ) (اِ. ) اسبی که رنگش به زردی مایل باشد.
(قُ لُِ ) [ ع. ] (اِ. ) ۱ - بالاترین بخش کوه. ۲ - بالای هر چیزی. ج. قلل.
( ~. ) (اِ. ) سبوی بزرگ.

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] بلندترین نقطه چیزی.
۲. (زمین شناسی ) سر کوه.
۳. [مجاز] سبو، کوزه، کوزۀ بزرگ یا کوچک.

فرهنگ فارسی

بلندترین نقطه چیزی، سرکوه
( اسم ) سرکوه چکاد تیغ.
الک دولک دودله و آن چوبی است که اطفال بدان بازی کنند.

فرهنگستان زبان و ادب

[علوم دارویی] ← اوج

دانشنامه عمومی

قُله یا ستیغ یا چکاد، به بلندترین جای یک کوه گفته می شود. به عبارت دیگر، قله نقطه ای بر سطح زمین است که ارتفاع آن از همه نقاط اطرافش بیشتر باشد.
بلندترین قلهٔ ایران قلهٔ کوه دماوند است. بعد از قله دماوند قله های علم کوه و سبلان به ترتیب دومین و سومین قلل بلند ایران هستند. بلندترین قلهٔ کرهٔ زمین، قلهٔ کوه اورست است. بلندترین قلّهٔ منظومه شمسی هم کوه المپوس در مریخ است. مشکل ترین قله کره زمین برای صعود، کوه نوردان قله k2 با ارتفاع ۸۶۱۱ متر می باشد.
قله (سیبری). قله یا گُلِتس ( به زبان روسی: Golets، جمع: Goltsy ) نوعی قله کوه طاس در مناطق خاصی از سیبری است. این اصطلاح بخشی از نام جغرافیایی چندین قله در منطقه است.
قله از بالای دارمرز بیرون زده و معمولاً گرد یا صاف هستند. آنها بی ثمر، صخره ای یا سنگی هستند و به ندرت ممکن است گلسنگ یا بوته های کوچک رشد کرده مانند کاج سیبری روی آنها رشد کنند. دامنه های صخره ای برهنه، قورمها و صخره ها رایج هستند. این اصطلاح معمولاً در نام قله های سامانه سیبری جنوبی به ویژه در ترانس بایکال و کوه های سایان یافت می شود. پهنه زیر قله ها معمولاً بالاترین منطقه پوشش گیاهی ارتفاعی، بالای توندرای کوهستانی کمربند آلپ.
قله (فیلم). «قله» ( انگلیسی: The Summit ( film ) ) فیلمی در ژانر مستند است.

ویکی واژه

قله
دانه یا حبه انگور و بطور عام چکه.
قلّه
قلّه

جمله سازی با قلّه

امر وی از قلّهٔ قاف قدم کرد به یک لمحه دو عالم رقم
تا بر سر زمانه کشد چتر نور، روز بر قلّه ها درفش فرازد چو بامداد
چو خورشید بر قلّه که نشست سبک مرد دروازه، دروازه بست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال نخود فال نخود فال آرزو فال آرزو فال تک نیت فال تک نیت