فوت شدن

فوت شدن

این عبارت در زبان فارسی معانی مختلفی دارد که عبارتند از:

مردن و درگذشتن: فوت شدن به معنای مردن یا درگذشتن است. این واژه به طور خاص در مورد انسان‌ها به کار می‌رود و به پایان زندگی و جدایی فرد از دنیا اشاره دارد. این مفهوم به لحاظ فرهنگی و اجتماعی بار معنایی خاصی دارد و با احساس غم و فقدان همراه است.

از بین رفتن و از دست رفتن: در این کاربرد، فوت شدن به معنای از بین رفتن یا از دست رفتن چیزی است. مثلاً در عبارت فوت شدن وقت، به این معنا اشاره دارد که زمان به هدر رفته یا به طور غیرسودمند سپری شده است. این معنا معمولاً به وضعیت‌هایی اشاره دارد که در آن منابع یا فرصتی به دلیل عدم استفاده مناسب از بین می‌روند.

در ذهن جا گرفتن و حفظ شدن: در این معنا، فوت شدن به فرآیند سریع و آسان یادگیری یا حفظ کردن اطلاعات اشاره دارد. مثلاً اگر گفته شود “این مطلب به راحتی فوت شد، به این معناست که مطلب به سرعت در ذهن فرد جا گرفته و او توانسته است آن را به خاطر بسپارد. این کاربرد کمتر رایج است و در محافل غیررسمی یا در گفت‌وگوهای غیررسمی به کار می‌رود.

لغت نامه دهخدا

فوت شدن. [ ف َ / فُو ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) درگذشتن. مردن. ( یادداشت مؤلف ). || از بین رفتن. از دست رفتن. فائت شدن. ( فرهنگ فارسی معین ): وهیچ عبارت و تسبیح از او فوت نشد. ( قصص الانبیاء ).
گر فوت شود یکی نواله
بر چرخ رسد نفیر و ناله.خاقانی.چون به خوابی صبح از ایشان فوت شد
روز را رطل گران درخواستند.نظامی.مصلحتی فوت شود که تدارک آن ممتنع بود. ( گلستان ).
سعدیا عمر عزیز است به غفلت مگذار
وقت فرصت نشود فوت مگر نادان را.سعدی.ما اجر از عبادت ناکرده می بریم
هر طاعتی که فوت شود بی ریاتر است.کلیم.
فوت شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) به سرعت و به آسانی حفظ شدن. || تبدیل به بخار شدن: فوت شد رفت هوا. ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

(فُ. شُ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل. ) ۱ - مردن، درگذشتن. ۲ - از بین رفتن، از دست رفتن.
(شُ دَ ) (مص ل. ) (عا. ) به سرعت و به آسانی در ذهن جا گرفتن و حفظ شدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بسرعت و باسانی حفظ شدن ۲ - تبدیل به بخار شدن: فوت شد رفت هوا

ویکی واژه

(عا.)
مردن، درگذشتن.
از بین رفتن، از دست رفتن.
به سرعت و به آسانی در ذهن جا گرفتن و حفظ شدن.

جمله سازی با فوت شدن

در این حادثه۱۴ سرباز و ۶ راننده فوت شدند و ۶۰ نفر نیز مصدوم شدند.

یکی آن که ترسد که چیزی در مستقبل حاصل نیاید، چنان که اگر بر استاد حسبت کند در تعلیم او تقصیر کند و اگر بر طبیب حسبت کند علاج او را تیمار ندارد و اگر بر خواجه حسبت کند ادرار او بازگیرد و یا چون وی را کاری افتد حمایت نکند، این همه آن است که بدین معذور نباشد که این ضرری نیست، بلکه هراس فوت شدن زیادتی است در مستقبل. 

و گفت: مراقبت آن بود که ترسنده باشد بر فوت شدن نصیبی که ایشان را از خدای هست و پرسیدند که فرق چیست میان مراقبت و حیا گفت: مراقبت انتظار غایب است و حیا خجلت از حاضر مشاهده و گفت: وقت چون فوت شود هرگز نتوان یافت و هیچ چیز عزیزتر از وقت نیست.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال شمع فال شمع فال انبیا فال انبیا فال امروز فال امروز