گفتم: ای امیرمومنان، او دختر تو است و از من خواست آن را به وی عاریه دهم تا خود را با آن بیاراید. و من آن را بدان شرط که عین را باز پس دهد و ضامن فقدانش نیز بود، بوی داده ام.
تجاوز خاکستری بنابر تعریف شکلی از درگیری جنسی است که «جایی میان رضایت و ممانعت» واقع میشود، زمانی که «هر دو طرف مطمئن نیستند که هر یک دقیقاً چه میخواهند» و میزان شیوع گستردهٔ آن نتیجه فقدان آگاهی و درک درست نسبت به مفهوم رضایت است.
مضمون این شعر همواره فقدان و از دست دادن عزیزی میباشد که گاه با مضامین مذهبی نیز ترکیب میشود و همچنین اگر این شعر برای مراسم چهلم یا سالگرد باشد باشد، از جملات مربوط به این مراسم در آن درج میشود.
و من بنده از فرط اخلاص و وفور وفا و اختصاص می ترسم که شاه را ازین فرزند، همان پیش آید که گازر را آمد و آدمی را هیچ چیز از اجزا و اعضا و جوارح عزیزتر نیست و با این همه چون در جزوی، بیماری مفسد و مهلک عارض شود، علاج او به حرق واجب می دارند و از کمی و نقصان او متاسف و رنجور نمی گردند و فقدان او دافع و مانع نمی آید و ازینجا گفته اند: