فقدان

فقدان از ریشه فقد به معنای از دست دادن، نبودن یا کمبود است و به حالتی اشاره دارد که یک چیز، شخص یا ویژگی مورد نظر در دسترس نیست یا از بین رفته است.

کاربردهای مختلف:

فقدان شخص: به معنای از دست دادن یک فرد، به دلیل مرگ یا جدایی.

فقدان ویژگی یا کیفیت: به معنای نبودن یک ویژگی خاص یا کیفیت در یک چیز یا فرد.

فقدان اطلاعات: به معنای عدم دسترسی به اطلاعات یا داده‌های لازم برای تصمیم‌گیری یا تحلیل.

لغت نامه دهخدا

فقدان. [ ف ِ / ف ُ ] ( ع مص ) گم کردن کسی را. ( منتهی الارب ). فقد. فقود. ( اقرب الموارد ). گم یافتن. ( تاج المصادر بیهقی ). گم کردن. از دست دادن. نبودن. ( یادداشت مؤلف )

فرهنگ معین

(فِ یا فُ ) [ ع. ] ۱ - (مص م. ) گم کردن، از دست دادن. ۲ - (مص ل. ) گم شدن.

فرهنگ عمید

۱. گم کردن، از دست دادن.
۲. گم شدن.

فرهنگ فارسی

گم کردن، ازدست دادن، گم شدن
۱ - ( مصدر ) گم کردن از دست دادن ۲ - ( مصدر ) گم شدن.

جملاتی از کلمه فقدان

گفتم: ای امیرمومنان، او دختر تو است و از من خواست آن را به وی عاریه دهم تا خود را با آن بیاراید. و من آن را بدان شرط که عین را باز پس دهد و ضامن فقدانش نیز بود، بوی داده ام.
تجاوز خاکستری بنابر تعریف شکلی از درگیری جنسی است که «جایی میان رضایت و ممانعت» واقع می‌شود، زمانی که «هر دو طرف مطمئن نیستند که هر یک دقیقاً چه می‌خواهند» و میزان شیوع گستردهٔ آن نتیجه فقدان آگاهی و درک درست نسبت به مفهوم رضایت است.
مضمون این شعر همواره فقدان و از دست دادن عزیزی می‌باشد که گاه با مضامین مذهبی نیز ترکیب می‌شود و همچنین اگر این شعر برای مراسم چهلم یا سالگرد باشد باشد، از جملات مربوط به این مراسم در آن درج می‌شود.
و من بنده از فرط اخلاص و وفور وفا و اختصاص می ترسم که شاه را ازین فرزند، همان پیش آید که گازر را آمد و آدمی را هیچ چیز از اجزا و اعضا و جوارح عزیزتر نیست و با این همه چون در جزوی، بیماری مفسد و مهلک عارض شود، علاج او به حرق واجب می دارند و از کمی و نقصان او متاسف و رنجور نمی گردند و فقدان او دافع و مانع نمی آید و ازینجا گفته اند:
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم