فشم
فرهنگ فارسی
دانشنامه آزاد فارسی
شهری در استان تهران، شهرستان شمیرانات، و مرکز اداری بخش رودبار قصران. با ارتفاع ۲هزار متر، در ۲۶کیلومتری شمال شرقی تهران و ۱۷ کیلومتری شمال شرقی تجریش در کوهستان البرز مرکزی، سر راه تهران به شمشک و دیزین قرار دارد. محل تلاقی رودخانه های جاجرود و شمشک است. اقلیم این شهر سرد و نیمه خشک و جمعیت آن ۶,۷۶۰ نفر است.
ویکی واژه
#
جمله سازی با فشم
در ملک خود به بی سر و پایی مثل شدم وا شد کلاهم از سر و کفشم به پا نماند
کهنه کفشم را که شد سوراخ در سرپنجه اش کرده سر بیرون ازو انگشت پایم چون کشف
چون به صف نعال تو از پی سجده سر نهم کفشم اگر به سر زنی افسر جاه سازمش
گرش بگویم: کفشم بنه، نهد جبه ورش بگویم: موزه بده، دهد دستار
گهی به اجرت خانه گرو بود کفشم گهی به نان شبانه به رهن دستارم
بر در ارباب دولت سعی چندان کرده ام دستم از خود رفته و کفشم ز پا افتاده است