فتنه جو به فردی اطلاق میشود که به دنبال ایجاد هرج و مرج و آشوب است و به نوعی از برپایی فتنه لذت میبرد. این شخص میتواند به عنوان فتنهانگیز نیز شناخته شود. در واقع، فتنه جو کسی است که به تحریک دیگران و ایجاد ناامنی در جامعه مشغول است. همچنین، واژه فتنه جو ممکن است به معنای سپاهی یا جنگجو نیز به کار رود، به ویژه در زمینههای نظامی و مبارزاتی. این افراد نه تنها در پی منافع شخصی خود هستند، بلکه به دنبال بیثباتی و تنش در محیط اطراف خود نیز میباشند. در نهایت، فتنه جو به نوعی نمایانگر نیات منفی و ناپسند در جامعه است که میتواند به آسیبهای جدی منجر شود.
فتنهجو
لغت نامه دهخدا
آمد از دهگان سبکپایی که: یکجا آمدند
از سوار و از پیاده، فتنه جویی ده هزار.مسعودسعد.رجوع به فتنه و فتنه جوی شود.
فرهنگ عمید
۲. [مجاز] زیبا و دل فریب.
۳. [قدیمی، مجاز] جنگ جو، سپاهی، لشکری: آمد از دهگان سبک پایی که یک جا آمدند / از سوار و از پیاده فتنه جویی ده هزار (مسعود سعد: ۱۶۲ ).
جملاتی از کلمه فتنهجو
ای دزد اهرمنخو، طرّار فتنهجو دامم به راه دین پی یغما نهادهای