عابث

لغت نامه دهخدا

عابث. [ ب ِ ] ( ع ص ) بازی کننده. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ):
آدمی داند که خانه حادث است
عنکبوتی نی که در وی عابث است.مولوی.روی به دفع حوادث و تدارک خطوب روزگار عابث آریم. ( جهانگشای جوینی ).

فرهنگ معین

(بِ ) [ ع. ] ۱ - (اِفا. ) بازی کننده. ۲ - (ص. ) بیهوده.

فرهنگ عمید

عبث، بیهوده.

فرهنگ فارسی

۱ - بازی کننده. ۲ - بیهوده.

ویکی واژه

بازی کننده.
بیهوده.

جمله سازی با عابث

بده ساقیا می که بی بهره از وی بود در همه شغل لاهی و عابث
آدمی داند که خانه حادثست عنکبوتی نه که در وی عابثست
از قدیم آمد جهان یا حادث است آفریدش یا عبث یا عابثست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اگزجره یعنی چه؟
اگزجره یعنی چه؟
گوت یعنی چه؟
گوت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز