ضیا
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
معنی: روشنایی، فروغ، ( ضیاء ) ( در قدیم ) نور، روشنی، ( عربی، ضیاء ) ( در قدیم ) نور
ویکی واژه
از اسامی مردانه ایرانی.
نور، روشنی، روشنایی. زردآلوی ضیاالملک.
جمله سازی با ضیا
خورشید شرع و چشم و چراغ و ضیاء دین میر و امام امت، سیف المناظرین
بیاو وجام عقارم بده که تا بودم نه با عقار تعلق گرفته ام نه ضیاع
آنها که جهان را به چراغی که خداوند بفروختش اندر شب دین روی ضیااند
دل از نور خرد کردم ضیا گیر خرد را بر عیار دل زدم من
در ظل آفتاب نوال تو خشک و تر آری دهد ضیاء بخشک و تر آفتاب
از ضیا دیدنش بر دشمن ضیا گردد ظلم از ظلم رفتنش بر ملکت ظلم گردد ضیا