ویکی واژه
ترکیبی فارسی با واژگان عربی
راستگو بودن.کسی که به مانند ابوبکر راستگو باشد.
مثال:صدق بوبکری د کلامشَ: در سخنانش راستگواست به مانند ابوبکر.
ترکیبی فارسی با واژگان عربی
راستگو بودن.کسی که به مانند ابوبکر راستگو باشد.
مثال:صدق بوبکری د کلامشَ: در سخنانش راستگواست به مانند ابوبکر.
💡 صدق بوبکریت بر عدل عمر دارد همی شرم عثمانیت سوی علم حیدر می کشد
💡 باد بدرود صدق بوبکری فارغ از عیب و ریب و پر مکری
💡 گر شکر بیزهر خواهی خار بی خرما مباش صدق بوبکریت باید خیمه اندر غار زن
💡 ای ندانسته حدق بوبکری تو چه دانش ز صدق بوبکری
💡 صدق بوبکریش جفت عدل فاروقی شدست شرم عثمانیش یار علم حیدر میشود