سیمبر یک صفت مرکب در زبان فارسی است که از دو جزء «سیم» به معنای نقره و «بَر» به معنای بدن ساخته شده است. این واژه به کسی اطلاق میشود که بدن یا اندامی سفید و روشن دارد و در لغتنامهها به معنای دارنده بدن سفید یا سیمینتن آمده است.
در متون ادبی، سیمبر برای توصیف زیبایی جسمانی، بهویژه در وصف معشوق یا چهرههای آرمانی، به کار میرود. شاعران با این واژه سپیدی و درخشندگی اندام را همچون نقره تصویر میکردند و آن را نشانهای از لطافت و زیبایی میدانستند. گاهی این صفت در کنار واژههایی چون «ماهرخ» یا «گلاندام» آمده است.
این واژه علاوه بر معنای ظاهری، بار تصویری و استعاری دارد و نوعی اغراق شاعرانه در توصیف سپیدی و پاکی به شمار میآید. سیمبر در واقع پیوندی میان طبیعت مادی نقره و زیبایی انسانی برقرار میکند و از همین رو جایگاهی ویژه در زبان ادبیات کلاسیک فارسی پیدا کرده است.