کلمه سهی در زبان فارسی معانی متنوعی دارد. به طور کلی، این واژه به معنای راست و بلند قد و متناسب به کار میرود. همچنین، به عنوان یک نام دخترانه استفاده میشود که نشاندهنده زیبایی و تناسب است و میتواند به معنای سرو یا راست نیز تعبیر شود. در برخی منابع، این واژه به عنوان نام یک ستاره نیز ذکر شده که این موضوع نشاندهنده اهمیت و زیبایی آن در فرهنگ و ادبیات فارسی است. سهی به نوعی نماد زیبایی و تناسب در طبیعت و همچنین در نامگذاری انسانی است که به آن معنا و مفهوم میبخشد.
سهی
لغت نامه دهخدا
بزد بر میان درخت سهی
گذاره شد آن تیر شاهنشهی.فردوسی.رجوع به سرو سهی شود. || تازه و نوچه و نوجان. ( برهان ).
سهی. [ س ُ ها ] ( اِخ ) نام ستاره ای:
حکم او مالک قلوب و رقاب
رای او افسر سهیل و سهی.ناصرخسرو.رجوع به سها شود.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
راست و بلند: چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان / کآید به جلوه سرو صنوبرخرام ما (حافظ: ۳۸ ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - راست رسته مستقیم روییده: سرو سهی. ۲ - تازه نوچه نوجوان.
نام ستاره
فرهنگ اسم ها
معنی: صفت سرو، راست، از شخصیتهای شاهنامه، ممالِ سها ( = سها )، م سها، ( عربی ) ممالِ سُها ( = سُها )، سُها، نام همسر ایرج پسر فریدون پادشاه پیشدادی
دانشنامه آزاد فارسی
در شاهنامۀ فردوسی، دختر سَرو، شاه یَمَن، و همسر ایرج. این نام را فریدون پس از ازدواج ایرج با دختر سرو، بر همسر او نهاد.
ویکی واژه
تازه.
جمله سازی با سهی
بر دیده من پای نه ای سرو سهی قد نه سرو سهی قد ز لب جوی برآید
به سهیقامتان گلشن ناز به ملامتکشان کوی نیاز
جز عارضت که از همه خوبان سر آمدست هرگز شکفت بر سر سرو سهی گلی