سمن

این اسم دخترانه یک نام فارسی اصیل و زیبا است که معانی متعددی از جمله چهره سفید و لطیف، بوی خوش، نام گیاه رازقی و گل یاسمن را در خود جای داده است. این نام نمادی از زیبایی، طراوت، پاکی و عطر خوش است و انتخاب آن می‌تواند بیانگر آرزوی داشتن شخصیتی زیبا، لطیف و دوست‌داشتنی برای دختر باشد.

معنی اسم

این اسم به چندین معنا در زبان فارسی اشاره دارد که همه آن‌ها بسیار دلنشین و مثبت هستند. نخستین و مهم‌ترین معنی آن چهره‌ای سفید و لطیف است که به زیبایی و طراوت پوست و ظاهر اشاره دارد. دوم، این نام به بوی خوش و دلپذیر نیز تعبیر می‌شود که بیانگر عطری مطبوع و دلنشین است. سوم، سمن نام یکی از گیاهان به نام رازقی است که در فرهنگ گیاهی ایران شناخته شده است. و در نهایت، این نام به گل یاسمن نیز اشاره دارد که نمادی از زیبایی و عطر دل‌انگیز طبیعت است.

معانی نمادین و کاربردهای اسم

نام سمن علاوه بر معانی ظاهری، بار معنایی نمادین نیز دارد. چهره سفید و لطیف نمادی از پاکی، معصومیت و زیبایی درونی و بیرونی است. بوی خوش و عطر دلپذیر، نشان‌دهنده صفات مثبت شخصیتی مانند جذابیت، دلنشینی و خوش‌برخورد بودن است. همچنین، ارتباط با گل و گیاه، بیانگر روحیه لطیف، حساس و دوستدار طبیعت فرد است.

لغت نامه دهخدا

سمن. [ س َ م َ ] ( اِ ) گل سه برگ را گویند، یعنی گیاهی و رستنیی هست که آنرا سه برگه میگویند. گل آن است و آن مدور وصدبرگ و یاسمنی رنگ میباشد. و بعضی گویند گلی باشد پنج برگ و سفید و خوشبوی که آنرا و شیر خوانند. ( برهان ). گل سفید خوشبو که سه برگ دارد. بعضی بسرخی مایل باشد. ( فرهنگ رشیدی ). نام گلی است سپید و خوشبوی. ( صحاح الفرس ) ( غیاث ). گلی است خوشبو و سپید و آنرا یاسمن و یاس نیز گویند. ( آنندراج ). گل سه برگه و یاسمین و بضم سین هم آمده است. ( ناظم الاطباء )

فرهنگ معین

(س مَ ) [ ع. ] (اِمص. ) فربهی، چاقی.
(سَ مَ ) [ په. ] (اِ. ) یاسمن.

فرهنگ عمید

= یاسمین
فربه شدن، چاق شدن، فربهی، چاقی.

فرهنگ فارسی

یاسمن، فربه شدن، چاق شدن، فربهی، چاقی
( اسم ) فربهی چاقی.
فربهی. یا فربه شدن.

فرهنگ اسم ها

اسم: سمن (دختر) (فارسی) (طبیعت، گل) (تلفظ: saman) (فارسی: سَمن) (انگلیسی: saman)
معنی: چهره ی سفید و لطیف و همینطور بوی خوش، نام گیاهی ( رازقی )، یاسمن، رازقی

فرهنگستان زبان و ادب

{NGO} [عمومی] ← سازمان مردم نهاد

دانشنامه عمومی

سمن (جماعت). سُمُن ( خانقاه ) جماعت و شهرکی در کشور تاجیکستان است که در ناحیهٔ حصار ناحیه های تابع جمهوری قرار دارد. جمعیت این جماعت ۲۰۵۰۰ است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی ثُّمُنُ: یک هشتم
معنی ثَمَنٍ: بها - قیمت
تکرار در قرآن: ۴(بار)
(به فتح س) چاقی. در اقرب گوید: «سمن سمانة و سمناً کثر لحمه و شحمه ضدّ هزل». نه فربه می‏کند و نه سیر. سمین: چاق. آهسته پیش اهلش رفت و گوساله چاقی آورد. سمان جمع سمین است. عجاف جمع اعجف و عجفاء است به معنی نازک و لاغر یعنی: پادشاه گفت: من در خواب هفت گاو چاق را می‏بینم که هفت گاو لاغر آنها را می‏خورند.

ویکی واژه

فربهی، چاقی.
یاسمن.
گویا با یاسمن فرقی ندارد.
:
اکنون فکنده بتی از ترک تا یمن
یک چند گاه زیر پی آهوان سمن.

جملاتی از کلمه سمن

آن افسر مرصع شاخ سمن نگر و آن پرده موشح گلهای کامگار
مطربا گرچه نیی عاشق مشو از ما ملول عشق شمس الدین کند مر جانت را چون یاسمن
کشیدی غالیه بر کل فکندی بر سمن سنبل یکی را دام دل کردی یکی را بند جان کردی
اگر ز غیرت بلبل صبا خبر یابد شگفت باشد اگر شقّه ی سمن بدرد
سرو تو بر ز سمن دارد و دل می خواهد که از آن سرو قدت برگ سمن بر گیرد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال لنورماند فال لنورماند فال تک نیت فال تک نیت فال احساس فال احساس