ساین

لغت نامه دهخدا

ساین. [ ی ِ ] ( اِ ) مصحف شاهین، چون: شاهین دژ، شاهین قلعه.

فرهنگ فارسی

مصحف شاهین

ویکی واژه

ساین (جمع ساین‌ها)

جمله سازی با ساین

💡 غلامان را بگو تا مشک سایند کنیزان را بگو تا عود سوزند

💡 استان ساینیابولی ۱۶٬۳۸۹ کیلومترمربع مساحت و ۳۸۲٬۲۰۰ نفر جمعیت دارد.

💡 سلطان حسین خسرو غازی که بندگانش سایند از علو مکان سر بر آفتاب

💡 سایه وش باید که آسایند از او افتادگان هر که دم از سربلندی میزند دیوار وار

💡 آن کو پی کسب شرف، آیند هر دم جان بکف سایند رخ از هر طرف بر در گه او قدسیان

💡 ارواح به خاکم همه سایند جبین را از کوی تو گر بعد هلاکم گذرانند