زحمت کش

زحمتکش به معنای فردی است که در برابر دشواری‌ها و مشقت‌ها ایستادگی می‌کند و با تحمل سختی‌ها به انجام کارها می‌پردازد. این واژه به شخصی اشاره دارد که به رغم محدودیت‌های خود، برای رسیدن به هدفی خاص، تلاش و کوشش بیشتری انجام می‌دهد. همچنین به عنوان فردی متعهد و سخت‌کوش شناخته می‌شود که در مسیر دستیابی به موفقیت، از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کند. این نوع شخصیت نمایانگر اراده‌ای قوی و روحیه‌ای مقاوم است که در برابر چالش‌ها و مشکلات زندگی، به پیش می‌رود و همواره در جستجوی بهبود شرایط خود و دیگران است.

لغت نامه دهخدا

زحمتکش. [ زَ م َ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) زحمت کشنده. متحمل زحمت. آنکه تحمل مشقت و سختی کند. که زیاده از قوت و قدرت خود کار کند. ( از ناظم الاطباء ). || ( در تداول امروز پارسی زبانان ) کارگر. پیشه ور. رنجبر. صنعتگر. اهل صنعت. ( از ناظم الاطباء ذیل رنجبر ): طبقه زحمتکشان یا طبقه زحمت کش؛ کارگران. مردم کارگر. مقابل طبقه اشراف که از دسترنج دیگران راحتی بدست آرند. رجوع به زحمت، زحمت کشیدن، رنجبر، کارگر و زحمت کشی شود. || ستم کش. ( ناظم الاطباء ). طبقه ضعیف وتنگدست وفقیر و مردمی که هماره جفا و ستم بینند و لقمه نانی از دسترنج و زحمت خود بدست آرند. رجوع به زحمت کشیدن و زحمت شود. || آنکه تن بکار دهد. جدی. کوشا. مقابل تنبل، آنکه شانه از زیر کارخالی کند، از کار فرار کند.

فرهنگ عمید

۱. آن که زحمت می کشد و رنج می برد.
۲. در ادبیات مارکسیس، کارگر، رنجبر.

فرهنگ فارسی

زحمت کشنده ستم کش کارگر کوشا
( صفت ) ۱ - آنکه زحمت میکشد. ۲ - رنجبر: [[ نمایندگان طبقات زحمتکش از کارگر و دهقان حاضر بودند ]].

جملاتی از کلمه زحمت کش

ز ابلیست بسی زحمت کشیدی اگرچه جنّت و رضوان بدیدی
به بدبختی چو دور افتادم از تو ز هر بدبخت صد زحمت کشیدم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم