زار و نزار

اصطلاح زار و نزار یکی از واژگان پرکاربرد و پرمعنا در زبان فارسی است که تصویری عمیق از وضعیت ضعف، لاغری و درماندگی را در ذهن مخاطب ترسیم می‌کند. این ترکیب، فراتر از یک توصیف صرفاً جسمانی، به ابعادی عمیق‌تر از پریشانی روحی و روانی نیز اشاره دارد. برای درک کامل معنای زار و نزار، لازم است ابتدا معنای هر یک از اجزای تشکیل‌دهنده آن را به تفکیک بررسی کنیم: واژه زار در زبان فارسی، اساساً به معنای گریه کردن، زاری کردن، و ناله کردن است. این واژه بار عاطفی سنگینی را به همراه دارد و حاکی از اندوه، غم، و درد است. در کاربرد عامیانه و ادبی، زار می‌تواند به شدت این احساسات اشاره داشته باشد. واژه نزار در زبان فارسی به معنای لاغر، نحیف، ضعیف، و از دست رفته است. این واژه به وضعیت جسمانی فرد اشاره دارد که به دلیل بیماری، گرسنگی، یا رنج‌های دیگر، قوای جسمانی خود را از دست داده و لاغر و ضعیف شده است

لغت نامه دهخدا

زار و نزار. [ رُ ن ِ /ن َ ] ( ص مرکب ) خوار و ضعیف لاغر و زبون:
ماه گاهی چو روی یار من است
گه چو من گوژپشت و زار و نزار.
قمری. ( از حدائق السحر وطواط چ معین ص 19 ).
در میان آب و آتش همچنان سرگرم تست
این دل زار و نزار و اشکبارانم چو شمع.حافظ.دردمندی من سوخته زار و نزار
ظاهراً حاجت تقریر و بیان این همه نیست.حافظ.و رجوع به زار و نزار شود.

فرهنگ معین

(رُ نَ ) (ص مر. ) لاغر و ضعیف، افسرده و رنجور.

ویکی واژه

لاغر و ضعیف، افسرده و رنجور.

جمله سازی با زار و نزار

راست چون ماه نوم کاهیده و زار و نزار کز پس ماهی بود یک روز پهلوی قمر
رفتم از کوی تو زار و نزار با دلی پر از غصه از بر تو
چو زیر چنگ همه روز مدح او گویم اگر چه گشتم چون زیر چنگ زار و نزار