روی آوردن به معنای متوجه شدن یا توجه کردن به چیزی است. این واژه به نوعی نشاندهنده گرایش یا اقبال به سمت یک موضوع یا فعالیت خاص است. در واقع، وقتی فردی به چیزی روی میآورد، به نوعی نشان میدهد که قصد دارد به آن موضوع توجه بیشتری کند و به سوی آن حرکت کند. این مفهوم میتواند در زمینههای مختلفی از جمله علم، هنر، یا حتی روابط اجتماعی به کار برود. به عنوان مثال، وقتی کسی به یک روش جدید درمانی روی میآورد، نشاندهندهی تمایل او به یادگیری و تجربه کردن چیزهای نو است. به بیان دیگر، روی آوردن به معنای شروع یک مسیر جدید و گشودن درهای تازه به روی فرد است.
روی آوردن
لغت نامه دهخدا
یکایک پذیرفت گفتار اوی
از آن پس سوی راه آورد روی.فردوسی.امیر نماز بامداد بکرد و روی به شهر آورد. ( تاریخ بیهقی ). لشکر از چهار جانب روی به رخنه آورد. ( تاریخ بیهقی ). عامه شهر... سلاح برداشتند و روی به جنگ آوردند. ( تاریخ بیهقی ). محمود حسنک را دستوری داد تا به حج رود حج بکرد و روی به بلخ آورد. ( تاریخ بیهقی ). امیر روی به من آورد و سخن از من خواست. ( تاریخ بیهقی ).
تا روی بسوی من نیارد
من روی بسوی او نیارم.ناصرخسرو.به هرجانب که روی آری به تقدیر
رکابت باد چون دولت جهانگیر.نظامی.رجوع به رو آوردن شود.
|| عارض شدن. || پناه آوردن. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
اقبال. رو کردن. حرکت کردن به
ویکی واژه
پناهنده شدن.
جمله سازی با روی آوردن
تنگدل بودن نشان عیش روی آوردن است غنچه را آخر نسیم صبح خندان میکند
روی در خاک در دوست بباید مالید چون میسر نشود روی به روی آوردن
روی آوردند سوی آن عزیز بوسه بر دستش زدند و پای نیز