لغت نامه دهخدا
بادبزن. [ ب ِ زَ ] ( اِ مرکب ) بادبیزن. مروحه. بادزن. بادکش. رجوع به بادبیزن شود.
بادبزن. [ ب ِ زَ ] ( اِ مرکب ) بادبیزن. مروحه. بادزن. بادکش. رجوع به بادبیزن شود.
( بِ زَ )(اِمر. ) = بادبیزن: بادزن، مروحه، آ ن چه که بدان باد زنند و آن شامل چند نوع است: بادبزن برقی، بادبزن دستی و غیره.
وسیله ای برای به حرکت در آوردن هوا و ایجاد باد.
( اسم ) بادزن مروحه بادکش و آن شامل چند نوع است: بادبزن برقی بادبزن دستی و غیره.
بادبِزَن، وسیله ای است که به منظور خنک کردن صورت و بدن از طریق ایجاد جریان هوا با دست به کار می رود. واژه بادبزن گاه به معنای پنکه نیز به کار می رود ولی در بیشتر موارد منظور از آن همان بادبزن دستی است.
هرگونه جسم دارای سطح صاف و پهن و نسبتاً باریک می تواند با پس و پیش بردن با دست برای به جریان درآوردن هوا استفاده شود و از آن به عنوان یک بادبزن استفاده کرد؛ اما بادبزن های واقعی که برای منظور خنک سازی بهینه ساخته شده اند معمولاً شکلی به صورت یک قطاعی از دایره دارند و از جنسی نازک هم چون مقوای نازک یا کاغذ ساخته شده اند که در آن ها چین های آکاردئونی تعبیه شده که می توان به خاطر وجود این چین ها، بادبزن را حول یک محور جمع کرد. حمل و به همراه داشتن بادبزن های تاشو راحت تر از بادبزن های غیرتاشو است.
تکان دادن بادبزن جریان هوا را به سوی پوست بدن افزایش می دهد و با این کار آهنگ تعریق پوست نیز افزایش یافته و بدن موفق می شود از راه عرق کردن بیشتر گرمای بیشتری را از خود خارج کند.
بادبیزن: بادزن، مروحه، آ ن چه که بدان باد زنند و آن شامل چند نوع است: بادبزن برقی، بادبزن دستی و غیره.
💡 برگهای این درخت، پهن و زیبا بوده و به همین دلیل نخل بادبزنی نامیده میشود. ارتفاع این گیاه در خارج از فضای سربسته به ۶ متر میرسد و در داخل اتاق از ۲/۱ متر تجاوز نمیکند.
💡 از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشتهاست میتوان به طلا و بادبزن خانم ویندیرمیر اشاره کرد.
💡 با شکست لهستان رووتسکی توانست از دستگیری بگریزد و به ورشو بازگردد. او به زودی تبدیل به یکی از فرماندهان اتحادیه مبارزه مسلحانه گشت. در ۱۹۴۱ او با کمک سازمان بادبزن شروع به خرابکاری در نواحی شرقی لهستان کرد و از ۱۹۴۲ تبدیل به یک از فرماندهان ارتش میهنی شد.