آزفنداک

لغت نامه دهخدا

( آزفنداک ) آزفنداک. [ ف َ ] ( اِ ) آژفنداک. آفنداک. قوس قزح. تیراژه، نوشه، سریر،رخش، کمردون، آدینده، کمر رستم، کمان رستم، انطلیسون، طوق بهار و غیره از مترادفات آن است:
کمان آزفنداک شد ژاله تیر
گل غنچه پیکان زره آبگیر.اسدی.
ازفنداک. [ اَ ف َ ] ( اِ ) رجوع به آزفنداک شود.

فرهنگ معین

( آزفنداک ) (فَ ) ( اِ. ) نک آژفنداک.
(اَ فَ ) (اِ. ) نک آژفنداک.

فرهنگ عمید

( آزفنداک ) = رنگین کمان: کمان آزفنداک شد ژاله تیر / گل غنچه پیکان، زره آبگیر (اسدی: صحاح الفرس: آزفنداک ).

فرهنگ فارسی

( آزفنداک ) ( اسم ) قوس و قزح رنگین کمان.
قوس و قزح
آژفنداک: قوس ق ح، رنگین کمان، آفنداک هم گویند

ویکی واژه

رنگین کمان، قوس قزح. نک آژفنداک

جمله سازی با آزفنداک

💡 کمان آزفنداک شد ژاله تیر گل غنچه ترگ و زره آبگیر

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
پیشه یعنی چه؟
پیشه یعنی چه؟
گاییدن یعنی چه؟
گاییدن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز