لغت نامه دهخدا
( آبسنگ ) آبسنگ. [ س َ ] ( اِ مرکب ) آبزن.
( آبسنگ ) آبسنگ. [ س َ ] ( اِ مرکب ) آبزن.
( آب سنگ ) = آبزن
( آبسنگ ) ( اسم ) آبزن آبسنج آبشنگ.
آبزن
آبسنگ
{reef} [اقیانوس شناسی، جغرافیا، زمین شناسی] نوار یا باریکه ای از صخره یا ماسه یا مرجان یا سازه های دست ساز در نزدیکی سطح آب یا برآمده از آن
آبسنگ. آبْسنگ (reef)
پشته سنگی یا ماسه ای در آب های کم عمق دریا که معمولا از بقایای مرجان ها ساخته می شود و به آن آبسنگ مرجانی می گویند.
آبسنگ
ظرف سنگی برای نگهداری آب.
(علوم زمینی): رشتهای از سنگها یا پشتههای ماسهای که موازی سطح دریا و معمولا در زیر آن قرار دارد.
حوزه: [اقیانوسشناسی، جغرافیا، زمینشناسی]: نوار یا باریکهای از صخره یا ماسه یا مرجان یا سازههای دستساز در نزدیکی سطح آب یا برآمده از آن.
💡 در سال ۱۹۴۴ ایالات متحده آمریکا طی نبردی به نام نبرد کواجالین، جزایر این آبسنگ را از ژاپنیها تصرف کرد.
💡 معروفترین گونهٔ آبسنگها، آبسنگهای مرجانی و حلقوی هستند.