اضعف

واژه‌ی «اضعف» در زبان فارسی برای توصیف چیزی یا کسی به کار می‌رود که از نظر قدرت، توانایی یا استقامت، در سطح پایین‌تری نسبت به دیگران قرار دارد. این کلمه معمولاً برای بیان ضعف نسبی به کار می‌رود و نشان می‌دهد که چیزی نسبت به مشابه خود، توانایی کمتری دارد.

«اضعف» همچنین می‌تواند در معنای سست و شکننده به کار رود. برای مثال، اگر بخواهیم از یک سازه یا جسم صحبت کنیم که استحکام کافی ندارد، می‌توان گفت: «این دیوار از آن دیوار دیگر اضعف است.» این کاربرد نشان‌دهنده‌ی ضعف در پایداری و مقاومت است.

به طور کلی، «اضعف» کلمه‌ای نسبی است و همیشه در مقایسه با چیزی دیگر معنا پیدا می‌کند. این واژه هم در زبان نوشتاری و هم در گفتاری به کار می‌رود و می‌تواند در زمینه‌های انسانی، فیزیکی یا حتی معنوی برای بیان ضعف و کمبود استفاده شود.

لغت نامه دهخدا

اضعف. [ اَ ع َ ] ( ع ن تف ) ضعیف تر. ( غیاث ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). سست تر و ناتوان تر. ( ناظم الاطباء ): اضعف ناصراً؛ ناتوان تر از راه مددکاری. اضعف جنداً؛ ناتوان تر از راه لشکر.
ترنو بطرف فاتن فاتر
اضعف من حجة نحوی.ابن فارس.- امثال:
اضعف من بروقة.
اضعف من بعوضة.
اضعف من بقة.
اضعف من فراشة.
اضعف من نارالحباحب.
اضعف من ید فی رحم.

فرهنگ معین

(اَ عَ ) (ص تف. ) سست تر، ناتوان تر.

فرهنگ عمید

۱. ضعیف تر، ناتوان تر.
۲. سست تر.

فرهنگ فارسی

ضعیف تر، سست تر، ناتوان تر
( صفت ) سست تر ناتوان تر: اضعف خلق خدا.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَضْعَفُ: ضعیف تر
ریشه کلمه:
ضعف (۵۲ بار)

ویکی واژه

سست تر، ناتوان

جمله سازی با اضعف

«اما بعد، چنین گوید اضعف ضعفا و خادم فقرا، عزیز بن محمد النسفی، که جماعت درویشان -کثّرهم‌الله- از این بیچاره درخواست کردند، که می‌باید که در معرفت انسان رساله‌ای جمع کنید و ظاهر و باطن انسان را شرح کنید. یعنی بیان کنید که از روی صورت خلقت انسان چون است، و از روی باطن روح انسانی چیست و ترقی روح انسانی تا کجاست.»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ملس
ملس
فوت جاب
فوت جاب
با دقت
با دقت
جام
جام