افت بال
ویکی واژه
جمله سازی با افت بال
اینجا کلیم رخصت پروانگی نیافت بال و پری عبث به هم از دور می زنیم
فرصت نیافت بال و پرافشانیی کند در بیضه های غنچه فرو ریخت بال گل
کس ز ما سرگشتگان ره بر مراد خود نیافت بال و پر در جستجوی منزل عنقا زدیم
به بالا بلندی و با کتف و یال ستم یافت بالت ز بسیار سال
چو از نیمه خم یافت بالای روز به خاور شتابید گیتی فروز