آنیمیسم، که ریشه در باورهای کهن و ابتدایی انسان دارد، به طور کلی به اعتقاد به جاندار بودن و روحمند بودن تمامی اجزای عالم هستی اشاره دارد. این دیدگاه، که اغلب در فرهنگها و مذاهب ابتدایی مشاهده میشود، تفاوتی اساسی میان اشیاء بیجان و جاندار قائل نیست و بر این باور است که کوهها، رودخانهها، درختان، ستارگان و حتی پدیدههای طبیعی مانند باد و باران، همگی دارای نوعی روح یا نیروی حیاتی هستند. این ارواح، نه تنها در شکلگیری و پویایی جهان نقش دارند، بلکه میتوانند با انسانها نیز تعامل داشته باشند و بر سرنوشت و زندگی آنها تأثیر بگذارند.
در تبیین عمیقتر این مفهوم، آنیمیسم را میتوان در جهانبینی بسیاری از اقوام بومی و سنتی جستجو کرد، جایی که طبیعت نه به عنوان مجموعهای از عناصر فیزیکی، بلکه به عنوان موجوداتی زنده و دارای اراده درک میشود. از این منظر، هر پدیده طبیعی، از کوچکترین سنگریزه تا بزرگترین کوهستان، دارای شخصیت، احساسات و اهداف خاص خود است. این باور، منجر به ایجاد روابط احترامآمیز و غالباً آیینی میان انسان و محیط اطرافش میگردد، چرا که هرگونه بیتوجهی یا آسیب به طبیعت، میتواند خشم ارواح نگهبان آن را برانگیزد.
در نهایت، آنیمیسم به عنوان یک چارچوب فکری، نه تنها درک انسان از جهان پیرامون خود را شکل میدهد، بلکه رفتارها و اعمال او را نیز هدایت میکند. این اعتقاد، موجب میشود تا انسان خود را جزئی جداییناپذیر از کل عالم بداند و در راستای حفظ تعادل و هماهنگی با نیروهای روحی حاکم بر طبیعت گام بردارد. بنابراین، آنیمیسم فراتر از یک عقیده صرف، یک شیوه زندگی و ارتباط با جهان است که بر وحدت وجودی و احترام متقابل میان تمام هستی تأکید میورزد.