بدترکیب

لغت نامه دهخدا

بدترکیب. [ ب َ ت َ ] ( ص مرکب ) بدریخت. بدقواره. بدهیأت. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

( ~. تَ ) [ فا - ع. ] (ص. ) زشت، ناپسند.

فرهنگ فارسی

بد ریخت بد قواره.

ویکی واژه

زشت، ناپسند.

جمله سازی با بدترکیب

آور لیدی پیس تا به امروز ۷ آلبوم استودیویی، ۱ آلبوم اجرای زنده و ۲ آلبوم گردآوری‌شدهٔ آثار منتشر کرده‌اند. از آلبوم بدترکیب آن‌ها که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد به‌عنوان شناسهٔ موسیقی اواِل‌پی و شناخته‌شده‌ترین کارشان یاد می‌شود. آن‌ها همچنین تک‌آهنگ‌های پرفروش بسیاری داشته‌اند. آلبوم‌های ابتدایی‌آور لیدی پیس اغلب به‌خاطر صدا و سبک خاص‌شان مورد تحسین قرار گرفته‌اند و از صدای میدا با عناوین «بسیار منعطف» و «واقعاً بی‌نظیر» یاد شده‌است.
مفهوم راز این است که به دلایل شخصی قابل بازگویی نیست؛ بنابراین اگر کسی نتواند چیزی را بازگو کند نشان دهنده آن است که می‌داند هرچیزی را نباید گفت. اگر پیر درکتاب مکاتبات غیرممکن به کیت بگوید که تو (خیلی بدترکیبی) نتیجه این حرف برهم زدن دوستی آن‌ها می‌شود. خاطره‌نویسی اجازه می‌دهد آنچه را که نمی‌توان گفت بگوییم و از این اعتراف درونی که نمی‌تواند دربیرون اتفاق بیفتد بهره ببریم. این کار یک مهارت است که به ما آموزش می‌دهد درون خود را از تنش‌ها بزداییم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال ای چینگ فال ای چینگ فال اعداد فال اعداد فال ماهجونگ فال ماهجونگ