آتشبار

آتشبار واحدی عملیاتی و اجرایی در توپخانه که در یگان‌های پیاده و سایر رسته‌های نظامی معادل گروهان محسوب می‌شود. دانش فیزیک و مهندسی الکترونیک به بررسی نوع تجهیزات مورد استفاده می‌پردازد. یک هواپیمای هوشمند که به راحتی در آسمان کشورهای دیگر پرواز می‌کند، به رادارهای جستجوی دوربرد پاسخ می‌دهد و نه به رادارهای کنترل آتش کوتاه‌برد که توسط سیستم‌های دفاع هوایی متحرک به کار می‌روند. سربازانی که در خط مقدم ارتش دیگری قرار دارند، می‌دانند که طرف مقابل از رادیوهایی استفاده می‌کند که باید قابل حمل بوده و آنتن‌های بزرگی نداشته باشند.

لغت نامه دهخدا

( آتش بار ) آتش بار. [ ت َ ] ( نف مرکب ) آنکه آتش فروریزد:
هیزم خشک و برق آتش بار
مرد خفته ست و دشمن بیدار.اوحدی.|| ( اِ مرکب ) باتری. دسته ای از توپها.

فرهنگ معین

( آتشبار ) ( ~. ) (اِفا. ) ۱ - ریزندة آتش (شخص یا شی ء ). ۲ - چخماق. ۳ - تفنگ، توپ. ۴ - یک واحد از توپخانه شامل چهار گروهان.

فرهنگ عمید

( آتشبار ) ۱. (نظامی ) توپ.
۲. (نظامی ) یک واحد از قسمت توپخانه شامل چهار گروهان.
۳. (صفت ) هرچیز توٲم با درخششِ ناشی از عصبانیت: نگاه آتشبار.
۴. (صفت ) بسیارگرم.

فرهنگ فارسی

( آتشبار ) ( اسم ) ۱- ریزندهی آتش ( شخص یا شئ ) ۲ - چخماق. ۳ - تفنگ. ۴ - توپ. ۵ - یک واحد از توپخانه شامل چهار گروهان.
چیزی که آتش از آن ببارد، آنکه یا آنچه آتش فروریزد، درارتش:یک واحدازقسمت توپخانه شامل چهارگروهان
( آتش بار ) آتش فرو ریز

فرهنگستان زبان و ادب

آتشبار
{battery} [علوم نظامی] یگانی راهکنشی و اجرایی در واحدهای توپخانه که در یگان های پیاده و سایر رسته های نظامی معادل گروهان است

جملاتی از کلمه آتشبار

دل صد لاله خون می گردد از دریوزه حسرت شراری تا اسیر از چشم آتشبار می بارد
غافل مباش ای مدعی از آهِ عالم سوز من کاین تیر آتشبار را در کورهٔ دل تافتم
عنان برق را ابر سیه صائب نمی گیرد نماند در جگر آهی که آتشبار می باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم