ازبک

ازبک

قوم ازبک ترکیبی از مغولان و تاتارهایی بودند که در ماورائ النهر حکومتی با مرکزیت خوارزم تاسیس کردند و در دوران پادشاهی صفویه بیشتر خراسان و مشرق ایران را مورد تهدید قرار می دادند از معروف ترین پادشاه ازبک شیبک خان یا محمدخان شیبانی است که مکررا خراسان را بباد غارت داد، وی در ۹۱۶ هجری قمری از شاه اسماعیل صفوی شکست خورد و کشته شد بعد از او پسرش کوچی خان یا کوچلک مدت ۲۸ سال سلطنت کرد و بین او و شاه طهماسب اول صفوی پس از چند بار زد و خورد صلحی برقرار شد عبید خان برادر زاده شیبک خان که تا سال ۹۴۶ هجری قمری با قدرت سلطنت کرد و جانشین او عبیدالله خان و عبد الطیف خان پسران کوچلک بودند که تا سال ۹۵٠ هجری قمری نیمه استقلالی داشتند در زمان شاه عباس اول صفوی ازبکان سخت شکست خورده دیگر نتوانستند بسر حدهای ایران تجاوز کنند.

لغت نامه دهخدا

ازبک. [ اُ ب َ ] ( اِخ ) طایفه ای از تاتار. رجوع به اوزبک شود.
- مثل ازبکها؛ تشبیهی مبتذل، که از آن بدپیراسته بودن موی بروت و ریش و سر خواهند.
ازبک. [ اُ ب َ ] ( اِخ ) ( اتابک... ) والی تبریز بزمان حمله مغول: و چون لشکریان مغول در زنجان و اردبیل و سراة مراسم قتل و غارت بجای آوردند واز سراة جلوریز روی بسوی تبریز آوردند اتابک ازبک که در آن زمان والی آن خطه بود صلاح در صلح دید و مال فراوان نزد مغولان فرستاده ایشان را از قتل و غارت تبریز درگذرانید. ( حبیب السیر جزو اول از ج 3 ص 13 ).
ازبک. [ اُ ب َ ] ( اِخ ) ( اتابک... ) جهان پهلوان بن اتابک محمد: چون اتابک محمد ده سال فرمانفرمای عراق و آذربایجان بود و در ذی حجه سنه احدی و ثمانین و خمسمائه ( 581 هَ. ق. ) بعالم بقا توجه فرمود واز وی چهار پسر ماند: ابوبکر، قتلغ اینانج، میرمیران، ازبک پهلوان. مادر ابوبکر و ازبک ام ولد بود و والده قتلغ اینانج و میرمیران نفیسه خاتون بنت امیر اینانج. ( حبیب السیر جزو چهارم از ج 2 صص 209 - 210 ).
ازبک. [ اُ ب َ ] ( اِخ ) ( اتابکی... ) بانی محله ازبکیه در قاهره. ( کتاب التاج چ احمد زکی پاشا ص 78 ح و ص 244 ).

فرهنگ عمید

۱. طایفه ای از مغولان که از اعقاب سپاهیان چنگیز در ماوراءالنهر و نواحی بین دریاچۀ آرال و دریای خزر هستند.
۲. از مردم ازبک، ازبکی: کُشتی گیر ازبک.

دانشنامه عمومی

ازبک (سربیشه). ازبک یک روستا در ایران است که در شهرستان سربیشه واقع شده است. ازبک ۱۰۸ نفر جمعیت دارد.
ازبک (مراغه). ازبک یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان سراجوی غربی بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع شده است.

ویکی واژه

ازبک (جمع ازبک‌ها)

جملاتی از کلمه ازبک

با ملوک ازبک از رادی به صلح انداخت کار شد به امرش سرحد ایران و توران آشکار

اما با تشکیل ازبکستان شوروی و تلاش برای استانداردسازی زبان ازبکی به جهت متحد کردن مردمان شهرها و روستاهای بخارا، خیوه و قوقند، تصمیم بر ساده‌سازی زبان و تطبیق آن با لهجه‌ٔ شهرها شد.

وز تُخارِستان مرا گر دور سازد خصم دون هست نزد ازبک و تاجیک جاه و فر مرا
ازبکان کردند ناگه در خراسان تاختن در خراسان شد شه و راند آن گروه راهزن
خورشید شهان مظفرالدین جمشید مهان آل ازبک
زبان ازبکی جنوبی که به نام ازبکی افغانی هم شناخته می‌شود، نوعی از زبان ازبکی است که از شاخهٔ زبان‌های ترکی‌تبار است و تا به ۴ میلیون گویشور بومی در شمال افغانستان است. اقلیتی از گویشوران این نوع ازبکی در ترکیه نیز پیدا می‌شود.
کرد کوته از خراسان پای ازبک را به تیغ صلح کرد از یک جهت با رومیان نابکار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم