انقباض به معنای جمع شدن و فشردگی است و در زمینههای مختلفی مانند امر به معروف و نهی از منکر، مسائل مربوط به غذا و نوشیدنی و همچنین قضاوت مورد بحث قرار میگیرد. مفهوم این کلمه بسته به زمینهای که در آن به کار میرود، متفاوت است. به عنوان مثال، انقباض صورت ممکن است به معنای ترش رویی و اخم باشد که نشاندهنده نارضایتی یا عدم رضایت است. از سوی دیگر، انقباض دست میتواند نمادی از فاصله گرفتن از قدرت و حاکمیت باشد، به گونهای که فرد خود را از دسترسی به قدرت دور میبیند. همچنین، انقباض در بافت گوشت به معنای جمع شدن و گرفتگی آن است که میتواند به مسائل جسمی و سلامت مرتبط باشد. در مجموع، این واژه در هر زمینهای معنای خاص خود را دارد و به نوعی از محدودیت یا فشردگی اشاره میکند که میتواند در ابعاد مختلف زندگی انسان تأثیرگذار باشد.
انقباض
لغت نامه دهخدا
- انقباض طبع؛ یبوست طبع و عدم اطلاق آن. ( ناظم الاطباء ).
|| گرفته خاطر شدن. ( یادداشت مؤلف ). دل گرفتگی. گرفتگی خاطر. ( فرهنگ فارسی معین ): هرآنچه اقتراح افتد از مال و عدت و لشکر دریغ نیست راه بیگانگی و انقباض مسدود باید داشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 61 ). استادم مرا سوی او ( طاهر ) پیغامی نیکو داد، برفتم و بگزاردم و او بر آن سخت تازه و شادمانه شد و پس از آن میان هر دو ملاطفات و مکاتبات پیوسته گشت بهم نشستند و شراب خوردند که استادم در چنین ابواب یگانه روزگار بود با انقباض تمام که داشت. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 148 ).
- انقباض خاطر؛ دلگیری. دل گرفتگی. اندوه. ( فرهنگ فارسی معین ).
- حالت انقباض؛ افسردگی و غمگینی و عدم انبساط. ( ناظم الاطباء ).
|| ( اصطلاح تصوف ) مقابل انبساط. ( از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به انبساط شود.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (فیزیک ) کاهش ابعاد جسم بدون تغییر در خاصیت آن، معمولاً در اثر کاهش دما.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) گرفته شدن در هم کشیده شدن بهم کشیدن ترنجیده شدن. ۲ - گرفته خاطر شدن دل گرفته شدن. ۳ - ( اسم ) گرفتگی در هم کشیدگی. ۴ - دل گرفتگی گرفتگی خاطر. ۵ - مقابل انبساط است. ۶ - جمع شدن و فشردگی الیاف عضلانی و دیگر انساج ترنجیدگی و در هم فشردگی اعضا. جمع: انقباضات. یا انقباض خاطر. دلگیری دلگرفتگی اندوه.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:ضد تورم
دانشنامه اسلامی
مراد از واژه انقباض به لحاظ تعلّق آن به چیزی، متفاوت است. انقباض چهره، ترش رویی و اخم کردن؛ انقباض دست، کنایه از دور بودن از قدرت و حکومت؛ و انقباض گوشت، گرفتگی و جمع شدن آن است.
میته یا مذکی بودن گوشت
گوشتی که مذکّی و میته بودن آن معلوم نیست، در اینکه به استناد اصل عدم تذکیه، به میته بودن آن حکم می شود یا با نهادن روی آتش آزمایش می گردد که اگر منقبض شود مذکّی وگرنه، میته است اختلاف می باشد. قول دوم به مشهور نسبت داده شده است.
رجوع به فقیه
مؤمنان هنگام نزاع و اختلاف با یکدیگر در زمان مبسوط الید نبودن امام علیه السّلام، باید به فقیه جامع الشرایط رجوع کنند.
کراهت ترش رو بودن قاضی
...
ویکی واژه
جمله سازی با انقباض
تا نباشد در بلاشان اعتراض نه ز امر و نهی حقشان انقباض
انقباضی دید در خود اندکی در دل حق الیقین آمد شکی
وگر یکباره ترک اعتراضش بود از جرم و نبود انقباضش