کلمه اوراق در زبان فارسی به صورت جمع کلمه ورق به کار میرود و به معنای برگهها، نوشتهها یا اسناد مختلف است. در زمینه بازار سرمایه، اصطلاح اوراق بهادار به مدارکی اطلاق میشود که نمایانگر مالکیت یا بدهی میباشند و میتوان آنها را خرید و فروش کرد. این اوراق به عنوان ابزارهایی برای تأمین مالی و جذب سرمایه مورد استفاده قرار میگیرند و به سرمایهگذاران این امکان را میدهند که در پروژهها و شرکتهای مختلف سرمایهگذاری کنند. در واقع، اوراق بهادار نقش مهمی در تسهیل جریان سرمایه و تأمین مالی در اقتصاد ایفا میکنند.
اوراق
لغت نامه دهخدا
الا تا باد نوروزی بیاراید گلستان را
و بلبل را به شبگیران خروش آید بر اوراقش.منوچهری.پر طاوس در اوراق مصاحف دیدم
گفتم این منزلت از قدر تو می بینم بیش.سعدی.ضرورت است که روزی بسوزد این اوراق
که تاب آتش سعدی نیاورد اقدام.سعدی.بشوی اوراق اگر همدرس مایی
که درس عشق در دفتر نباشد.حافظ.در کنار بوستان مجموعه رنگین گل
صائب از اوراق دیوان تو یادم میدهد.صائب.تو غنچه ساختی اوراق بادبرده من
وگرنه خار نمی ماند از گلستانم.صائب.- اوراق شدن کتاب؛ ازهم پاشیده شدن و بهم ریختن.
- اوراق شدن کسی؛ ( در تداول عامه ) سخت ضعیف و زار و نزار شدن او.
- اوراق کردن؛ ازهم باز و پاشیده کردن صفحات کتاب یا اجزاء دستگاهی.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (صفت ) خراب و فرسوده، پاره شده.
۳. (صفت ) [عامیانه] آنچه قطعه هایش از هم جدا شده باشد: ماشین اوراق.
۴. (صفت ) پریشان احوال، ناراحت.
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع ورق برگها ( درخت و کاغذ و جز آن ) ورقها برگه ها. یا اوراق بهادار.
ویکی واژه
جِ ورق؛ برگها، برگهها.
کهنه، فرسوده.
پریشان احوال، آشفته.؛~ بهادار برگهای سهام، سندهایی که معادل پولی آن را نظام بانکی هر کشور تضمین کرده
جمله سازی با اوراق
بشوی اوراق اگر همدرس مایی که علمِ عشق در دفتر نباشد
چهره زرد، بهار دل غمگین من است برگ عیش من از اوراق خزان ساخته اند
محاسباتِ نزاری برون ز دفترهاست حدیثِ عشق نه افسانه هایِ اوراقی ست