لغت نامه دهخدا
اوکو. ( اِ ) بوم را گویند و آن پرنده ای است که بنحوست اشتهار دارد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). بوم و جغد. ( ناظم الاطباء ). || هر مرغ بدشگون. ( ناظم الاطباء ).
اوکو. ( اِ ) بوم را گویند و آن پرنده ای است که بنحوست اشتهار دارد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). بوم و جغد. ( ناظم الاطباء ). || هر مرغ بدشگون. ( ناظم الاطباء ).
اوکو ( به لاتین: Ökü ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان یاردیملی واقع شده است.
اوککو
اصطلاح فوق پسوند برخی اسامی شاهان مانند دیاکو، دیااکو یا دیااُکّو ملاحظه شده ظاهراً صفت پادشاهی بوده است. انتساب اوکو به زبان هوری مشکوک تلقی شده است.
💡 پیداست که بوده است همان روی و همان نور بودند خلایق ز شناسایی اوکور
💡 قدر اوکوهیستکاو راکهکشانستیکمر جود او بحریستکاو را آسمانستی حباب
💡 این روستا در دهستان زاوکوه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۳۳ نفر (۶۳خانوار) بودهاست.
💡 آرمسترانگ اوکو-فلکس پسر سازماندهنده جامعه نیجریه-ایرلندی، رجینالد اوکو-فلکس اینیا است.
💡 این روستا در دهستان زاوکوه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۸۶ نفر (۱۰۷خانوار) بودهاست.
💡 این روستا در دهستان زاوکوه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۵۷ نفر (۶۱خانوار) بودهاست.