نظر بر جامه از برگشتگی هاست کسی نشناسد از سر پای ما را
از بس گل برگشتگی، در آب دارد طالعم ویرانی افزون می کند، تعمیر من ویرانه را
گر بخوانی این بود سرگشتگی ور برانی این بود برگشتگی
از باده پس نیامد، رنگ پریده ما برگشتگی ندارد، صید رمیده ما
نظر بر جامه از برگشتگی هاست کسی نشناسد از سر پای ما را
از بس گل برگشتگی، در آب دارد طالعم ویرانی افزون می کند، تعمیر من ویرانه را
گر بخوانی این بود سرگشتگی ور برانی این بود برگشتگی
از باده پس نیامد، رنگ پریده ما برگشتگی ندارد، صید رمیده ما
برگشتگی. [ ب َ گ َ ت َ/ ت ِ ] ( حامص مرکب ) وضع و حالت برگشته. ( فرهنگ فارسی معین ). بازگردیدگی. وارونی. واژگونی. انقلاب. برتافتگی. ( یادداشت دهخدا ). تغییر و واژگونی. خمیدگی: عطف؛ برگشتگی دم تیغ. برگشتگی دم شمشیرو بیل و غیره. شَتَر؛ برگشتگی بام چشم. قَلب؛ برگشتگی لب. کَشَف؛ برگشتگی موی های پیشانی چندان که به دایره ماند. برگشتگی پی پای.
عبدالله بن محمد نفس زکیه ملقب به اشتر علوی، از رجال مشهور علوی است. مادرش سلمه دختر محمد بن حسن بن حسن مجتبی بود. او متولد شده در مدینه است و در همانجا پرورش یافتهاست. علت اشتهارش به برگشتگی پلکش، به اشتر معروف شدهبود. اولین بار در وقایع مربوط به سال ۱۴۰ ه.ق از وی یاد شدهاست.
در صورتیکه مجاری اشکی صدمه دیده باشند احتمال ادامه اشکریزی وجود خواهد داشت. از اینرو گاهی انجام عمل جراحی دومی جهت اصلاح مجاری اشکی الزامی است. موارد خفیف برونبرگشتگی ممکن است با انجام کوتر توسط پزشک بهبود یابد.