ارشد، واژهای است که به معنای بزرگتر و دارای مقام و درجهی بالاتر نسبت به دیگران به کار میرود. این کلمه به نوعی به ویژگیهای فردی اشاره دارد که نشاندهندهی رشید بودن و برتری در برخی جنبههاست. در زبان عربی، این واژه با تلفظ aršad شناخته میشود و در فارسی به شکل اَرشد نوشته میشود. به عبارت دیگر، ارشد به فردی اطلاق میشود که در جایگاه و مقام بالاتری نسبت به دیگران قرار دارد و میتواند به عنوان مافوق در یک گروه یا جامعه شناخته شود. این مفهوم به نوعی به قابلیتهای فردی و اجتماعی اشاره دارد که میتواند در زندگی روزمره و روابط انسانی تأثیرگذار باشد. در کل، ارشد نه تنها به سن و سال اشاره دارد، بلکه به تجربه و توانمندیهای فرد نیز مرتبط است.
ارشد
لغت نامه دهخدا
- ارشد اولاد یا اولاد ارشد؛ آنکه در میانه اولاد کسی بارشدتر و باهوشتر از همه باشد. و در تداول عوام فارسی زبان، اسن و اکبر فرزندان: حسن بن علی علیهما السلام فرزند ارشد فاطمه بنت رسول صلوات اﷲ علیهاست.
- صاحبمنصب ارشد؛ صاحب منصبی که درجه او برتر از دیگران باشد.
- طریق ارشد؛ به رشدتر. اَقصد. راه راست تر. قریب تر بمطلب. ( آنندراج ).
ارشد.[ اَ ش َ ] ( اِ ) حجرالنور است. ( اختیارات بدیعی ). جوهری است که آنرا مرقشیشا خوانند و بعربی حجرالنور گویند. ( برهان قاطع ). حجرالروشنائی. ( قانون ابوعلی سینا در ادویه مفرده ذیل: مارقشیشا ). اثلق. ( فهرست مخزن الادویه ). سنگ روشنائی.
ارشد. [ اَ ش َ ] ( اِخ ) ابن احمد برسوی. او راست: ارشاد الطالبین فی شرح وصایا المهتدین.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. کسی که در میان همگنان خود دارای درجه و مقام بالاتر است: مقام ارشد.
فرهنگ فارسی
( اسم ) جوهری است که آنرا مرقشیشا خوانند حجرالنور حجرالروشنایی سنگ روشنایی.
اوراست ارشاد الطالبین فی شرح وصایا المهتدین
فرهنگ اسم ها
معنی: بزرگ تر، دارای درجه و مقامی بالاتر از دیگران، رشیدتر، مافوق
ویکی واژه
بزرگتر، مسن
جملاتی از کلمه ارشد
ولیک ارشد بسان روباه به چنگ ضیغم در اوفتاده
گفتند که ارشدت جدو شد وان میر مکرمت کتو شد
گشت در دم پیمبر راشد خلق را بر پیام حق ارشد