کلمه برمه دارای دو معنی اصلی است. اولین معنی آن به یک ابزار سوراخکاری اشاره دارد. برمه ابزاری با نوک تیز و طراحی خاص است که با چرخش خود میتواند در مواد سخت مانند چوب و فلز سوراخ ایجاد کند. این ابزار در صنایع مختلفی مانند نجاری و فلزکاری بسیار مورد استفاده قرار میگیرد و نقش مهمی در ساخت و تولید دارد. دومین معنی برمه به کشور میانمار مرتبط است. برمه نام قدیمی کشوری در منطقه جنوب شرقی آسیا است که اکنون به نام میانمار شناخته میشود. این کشور با فرهنگ و تاریخ غنی خود، یکی از مقاصد جالب برای گردشگران به شمار میآید و در سالهای اخیر تغییرات زیادی را تجربه کرده است.
برمه
لغت نامه دهخدا
برمة. [ ب َ رَ م َ ] ( ع اِ ) واحد بَرَم. ثمر درختان بلند باخار. شکوفه و بر درخت پیلو و عضاه. ( منتهی الارب ). اراک. ( اقرب الموارد ). ج، بَرَم، بِرام. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
برمه. [ ب َ م َ / م ِ ] ( اِ ) مثقب درودگری باشد که بدان چوب و تخته سوراخ کنند. ( برهان ) ( آنندراج ). نوعی از آلت درودگران که بدان سوراخ کنند و آنرا ماهه و مته نیز گویند. ( شرفنامه منیری ). برماه. برماهه. برمای. پرما. مته. مثقب:
جودانْت کنم به نوک برمه
در کونْت کنم دودنده سیر.سوزنی.
برمه. [ ب ِ م ِ ] ( اِخ ) جمهوری برمه، کشوری است در قسمت غربی شبه جزیره هندوچین در قاره آسیا. وسعت آن بالغبر 678030 کیلومتر مربع و جمعیت آن 20میلیون تن است. پایتخت آن شهر رانگون است. منابع مهم ثروت آن پنبه، نیشکر، برنج، نیکل و نفت است. این کشور اولین صادرکننده برنج در عالم است. برمه تا سال 1937 م. جزو امپراطوری هند ( انگلیس ) بود و در سال 1948 م. استقلال یافت. تعداد مسلمانان در این کشور بسال 1931 م. بالغبر 584839 تن بوده است که اکنون اندکی بیش از آنست.( از فرهنگ فارسی معین ) ( از دایرة المعارف فارسی ).
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) افزاری است درودگر انرا که بوسیل. آن چوب و تخته را سوراخ کنند مثقب.
جمهوری برمه کشوری است در قسمت غربی شبه جزیره هندو چین در قاره آسیا.
دانشنامه عمومی
دانشنامه آزاد فارسی
جمله سازی با برمه
ازین ششدر آن کس بردمهره بیرون که برمهره گل نچسبیده باشد
اذا رمت عقد الشیء منی حللته و تعقد ما تحلله سری فتبرمه
نظر برمهر رویش کن ز ذرات که تابان هم ز صورت هم ز معنیست