رفتی و در دل هنوزم حسرت دیدار باقی / حسرت عهد و وداعم با دل و دلدار باقی
در این شعر از شهریار، واژه باقی نماد ماندگاری احساسات و خاطراتی است که نمیتوانند فراموش شوند.
شاعر با بیان (حسرت دیدار باقی) به این نکته اشاره میکند که با وجود جدایی، حسرت برای دیدار معشوق در دل او همچنان پابرجاست.
همچنین روابط و احساسات گذشته با دل و دلدار، هرچند که به پایان رسیده، اما در دل شاعر باقی مانده و او را آزار میدهد.
دلا زین عالم فانی اگر تو مهر برداری چو از فانی گذر کردی سوی باقی بقا یابی
در اطراف آن، و در تمام سطح تپهای که بنا بر روی آن ساخته شده، قسمتهای شکسته و باقیماندهٔ ظروف سفالی به چشم میخورد و وجود تمدنی عظیم را در این نواحی نشان میدهد. چهار ستون از این ساختمان خراب شده و فرو ریخته، اما سقف آن هنوز بر روی چهار ستون مستحکم دیگر باقیمانده است.
بیش از ۶۱ درصد بیسوادان سال ۱۳۶۵، یعنی حدود ۹ میلیون نفر، در مناطق روستایی سکونت داشتهاند. ۳۹ درصد باقیمانده در مناطق شهری میزیستهاند که بالغ بر ۵٬۷۷۸٬۰۰۰ نفر بودهاست؛ که این نابرابری زمانی قابلتوجهتر است که بدانیم درصد جمعیت شهرنشین کشور در سال ۱۳۶۵ برابر ۵۴٫۳ درصد بودهاست.
فردریک جیمسون برای باقی مانده مناطق «اجتماع»، حسادت دوگانهای را برجسته میکند که توسط «جامعه» ایجاد شدهاست، حتی اگر وجود آنها پوسیده باشد.