مدام کرد قیام آن طبیعت ملکی بباغبانی هر هشت گلستان خلود
در میان دیده بودی نی کنار جویبار باغبانی بود سروت را اگر چون من، دریغ
ادوارد آگوست فون رگل، پسر معلم و واعظ پادگان لودویگ، آ. رگل بود. از همان زمان کودکی او دوست داشت میوه کاشته و پرورش دهد. وی هرس درختان سیب را از باغبان پدربزرگش یاد گرفت و باغ والدینش را باغبانی کرد.
پر است دامن خلق از گل و تهی از من باین گمان که در این باغ باغبانی هست
امور دام و ۱۰ درصدبه امور باغبانی اختصاص داشتهاست.
دلم، که عمر شدش صرف باغبانی عشق؛ همیشه نخل وفا کشت و بار حرمان داد