باع

کلمه باع یکی از واحدهای قدیمی اندازه‌ گیری طول در زبان فارسی است که به معنای فاصله بین دو دست انسان وقتی که باز است، به کار می‌رود. این واحد اندازه‌ گیری معمولاً به‌ عنوان معیاری برای اندازه‌ گیری طول و فاصله‌ ها در زمان‌ های گذشته استفاده می‌شد.

باع به طور تقریبی معادل 1 متر است، اما اندازه دقیق آن ممکن است بسته به طول دست متفاوت باشد. با گذشت زمان و پیشرفت علم و تکنولوژی، استفاده از واحدهای اندازه‌ گیری دقیق‌ تری مانند متر و سانتی‌ متر رایج‌تر شد و واحدهای قدیمی مانند باع به تدریج کمتر مورد استفاده قرار گرفتند.

لغت نامه دهخدا

باع. ( ع اِ ) اَرَش. رَش. اندازه گشادن هر دو دست. ( اقرب الموارد ). ج، اَبواع و بیعان و باعات. ( از اقرب الموارد ). بوع. ( اقرب الموارد ). مقدار دراز کردن هر دو دست. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). مقدار کشش هر دو دست، و آنمقداری باشد معین از سر انگشت میانه یکدست تا سرانگشت میانه دست دیگر چون کسی دستها را از هم گشاده دارد. ارش که مقداری باشد معین و آن از سرانگشت میانه دست راست است تا سر انگشت میانه دست چپ چون دستها را از هم گشاده دارند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). قدر مد الیدین؛ اندازه گشادن دو دست. ( تاج العروس ). وِشمار. مَرَّه. ( یادداشت مؤلف ). قُلاّج. ( یادداشت مؤلف ). باز. ج، ابواع. ( مهذب الاسماء ). و رجوع به باز شود: چنانک هر نیزه سه باع باشد. ( فارسنامه ابن البلخی ص 36 ). از این اجناس از هر کدام که اختیارست چندانک در حوصله باع او میگنجد بردارد. ( جهانگشای جوینی ). || مجازاً، بازو.
- طویل الباع؛ ( لقب اردشیر )، درازدست. درازانگل. 

فرهنگ معین

[ ع. ] ( اِ. ) ۱ - اندازة دو دست که از هم گشوده باشد. ۲ - فروشنده.

فرهنگ عمید

اندازۀ از سرانگشت دست راست تا سرانگشت دست چپ وقتی که دست ها را افقی به دو طرف باز کنند، باز، یاز.

فرهنگ فارسی

( اسم ) واحد طول از سر انگشت دست راست تا سر انگشت دست چپ آنگاه که دستها را افقی بطرفین باز کنند باز.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] باع، از واحدهای قدیم اندازه گیری طول است.
مراد از باع، اندازه طول دو دست باز مرد معمولی به طور افقی، - از سر انگشت میانی تا سر انگشت میانی دیگر - برابر چهار ذراع است که هر ذراع دو وجب و هر وجب دوازده انگشت بسته می باشد.
مقدار باع نزد اقوام گوناگون
این مبنا نزد اقوام گوناگون رایج بوده، اما به دلیل یکسان نبودن واحدهای وابسته به باع، مقدار آن ثابت نبوده است.
← باع در مصر
عربها پیش از اسلام باع را معادل چهار ذراع یا هشت وجب یا ۹۶ انگشت به کار می بردند و از آن جا که هر وجب برابر دوازده انگشت و هر انگشت ۹۲۵ر۱ سانتیمتر است، باع برابر با ۸ر۱۸۴ سانتی متـر می شود.

ویکی واژه

اندازة دو دست که از هم گشوده باشد.
فروشنده.
برای بیان تعجب و تیکه کلام خانواده بهرامیا در گویش اراکی[نیازمند منبع]

جملاتی از کلمه باع

باع نه تنها یک واحد اندازه‌گیری است، بلکه نشان‌دهنده ارتباط انسان با محیط خود و نیاز به اندازه‌گیری فواصل در زندگی روزمره است.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم